CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

رویارویی ماهیت و وجود در اندیشه های افلاطون و ارسطو نسبت به هنر

عنوان مقاله: رویارویی ماهیت و وجود در اندیشه های افلاطون و ارسطو نسبت به هنر
شناسه ملی مقاله: ARTHUMAN01_121
منتشر شده در اولین همایش بین المللی نوآوری و تحقیق در هنر و علوم انسانی در سال 1394
مشخصات نویسندگان مقاله:

رامین کشاورز - دانشجوی کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر دانشگاه سیستان و بلوچستان مدرس گروه موسیقی موسسه آموزش عالی ارم و دانشگاه هنر شیراز
محب علی آبسالان - استادیار گروه فلسفه و ادیان دانشکده الهیات دانشکده سیستان و بلوچستان

خلاصه مقاله:
افلاطون با طرح نظریه مثل، حقیقت را که تا پیش از اختراع ایده ها، موردی محسوس بود، به چیزی فرا حسی تبدیل نمود و در نتیجه آن، هنر و زیبایی که به عالم حواس و پدیدارهای محسوس وابسته است را به گونه ای بی اعتبار دانست. او قلمرو شهود و معرفت حقیقی را جایگاه مثل و عرصه محسوسات، پندارها و تصاویر را پایگاه هنر قلمداد کرد که از منظر او، آن نه عالم بود است و نه نبود، بلکه عالم نمود است و بدین سان، هنر و محصول آنرا دور از حقیقت تعبیر کرد و مدعی شد که هنر با جزء فرو دست نفس ارتباط دارد که تباهی جبران ناپذیری برای انسان به بار می آورد و ارتباطی با دانایی ندارد. از طرفی ارسطو بر خلاف افلاطون، به اصالت وجود انسان و هنر معتقد بود و هنر را نتیجه آگاهی و تعقل انسان می دانست. او سه رکن تحقق هنر را معرفت، کفایت و استعداد فطری معرفی نمود و مدعی شد علم و هنر با آگاهی و دانش سر و کار دارند و در غایت مشترکند. اما اساس اختلاف نظر افلاطون و ارسطو در باب هنر چیست و از کجا نشأت می گیرد؟ همچنین در حوضه هنر، چه مواردی میان افلاطون و ارسطو محل اختلاف می باشند؟ این پژوهش با بیان اصالت ماهیت و وجود و با رویکردی به مبانی هنری افلاطون و ارسطو به مقایسه و تبیین آراء آنها خواهد پرداخت.

کلمات کلیدی:
ارسطو ، افلاطون ، اصالت ماهیت ، زیبایی ، میمسیس ،

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/431767/