CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بن ما یه های روان شناختی مفهوم عشق در مثنوی و مقایسه آن با نظریه های صاحب نظران غربی(فروید، بالبی، اشترنبرگ، جانسون، فروم، مازلو)

عنوان مقاله: بن ما یه های روان شناختی مفهوم عشق در مثنوی و مقایسه آن با نظریه های صاحب نظران غربی(فروید، بالبی، اشترنبرگ، جانسون، فروم، مازلو)
شناسه ملی مقاله: ARTHUMAN01_165
منتشر شده در اولین همایش بین المللی نوآوری و تحقیق در هنر و علوم انسانی در سال 1394
مشخصات نویسندگان مقاله:

محسن دوستکام - دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز
لیلی عباسی منتظری - دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی ـ دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، یاسوج
سپیده پورحسینی - دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز
حسین آریان - دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان- گروه زبان و ادبیات فارسی

خلاصه مقاله:
همانطور که می دانیم عشق، یکی از مهم ترین و درعین حال بحث برانگیزترین مفاهیمی است که تا کنون از دیدگاه های متنوع، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. سال هاست که دانشمندان علوم مختلف درباب حقیقت و چگونگی آن، تحقیقات گسترده ای را انجام و ماحصل آن را در کتاب ها و مقالات متعدد انتشار داده اند. یکی از موارد اساسی و قابل تأمل در این موضوع، توجه به مشخصه روحی_ روانی آن است. از آنجا که عشق، احساسی است که با شخصیت و روان فرد ارتباط تنگاتنگی دارد، بنابراین نظریات روان شناسان درباره ماهیت و چیستی آن متفاوت است؛ زیرا هرکس با توجه به وی‍ژگی های ذاتی، قابلیت های روحانی و نیز جهان بینی خاص خود، جنبه های مختلفی از آن را در وجود خود درک می کند و بروز می دهد. از طرف دیگر دیدگاه عارفان نیز به نوعی متأثر از ریشه های روان مدارانه عشق به همراه دریافت های درونی و ذوقی و همچنین احوال ماورائی است. در اصل اینان با اشراف بر ضمایر، استعداد هر انسانی را از این مفهوم و پذیرش آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند و برای آن با توجه به پذیرندگی های گوناگون افراد، انواع مختلفی قائل شده اند و این دقیقاً همان چیزی است که امروزه با گسترش علم و فناوری و تکامل علم النفس ، در چاچوب مکتب ها و نظریه های بی شمار به اثبات رسیده است. در این میان مولوی، یکی از معدود کسانی است که در کتاب خود (مثنوی) ، در قالب یک عارف عالم، درباره این امر از جهات روان شناختی، عرفانی، اجتماعی، دینی، لغوی و ریشه شناختی کنکاش نموده و به نتایج جامعی دست یافته است. این مقاله کوششی است در جهت نقد ابعاد روانی عشق در مشرب عرفانی مولانا و مقایسه آن با نظریات ارائه شده توسط روان شناسان در مکاتب معتبر غربی. درواقع برآنیم تا شباهت ها و تفاوت های میان این عقاید و مزیت های یکی بر دیگری را مورد نقد و داوری قرار دهیم.

کلمات کلیدی:
عشق ، مولانا ، روان شناسی ، عرفان ، انسان ،

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/431811/