CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

مقایسه و اثر بخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان نورو فیدبک در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی و نوجوانان

عنوان مقاله: مقایسه و اثر بخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان نورو فیدبک در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی و نوجوانان
شناسه ملی مقاله: NCRTCP02_038
منتشر شده در دومین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی در سال 1393
مشخصات نویسندگان مقاله:

پژمان هاشمیان - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
پیمان هاشمیان - استادیار روانپزشکی- مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری- بیمارستان ابنسینا- دانشکده پزشکی-دانشگاه علوم پزشکی مشهد- ایران
فاطمه رضاپور - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

خلاصه مقاله:
وسواس ،اختلال نا همگنی است و شیوه های درمانی متنوعی را بخود دیده است .این درمان ها شامل درمان های دارویی،درمان های شناختی – رفتاری و غیره .. می شود که پژوهش های زیادی اثر بخشی ان ها را به اثبات رسانده اند و هر کدام دارای مزایا و معایبیمی باشند . این درحالی است که پژوهشگران در این عرصه درصدد یافتن درمان های موثرتر وکارامدتری می باشند . به تازگی پژوهش هایی در خصوص اثر بخشی نوروفیدبک بر روی OCD در حال انجام است ، اما اینکه کدام یک از درمان ها در بهبود بیماران می تواند کاراتر باشد نیاز به تحقیقات بیشتری است .پیر ژانه (1903) نخستین کسی بود که دیدگاهی روانشناختی در باره روانژندی وسواسی - اجباری عرضه کرد .او معتقد بود تمامبیماران وسواسی ،شخصیتی نا بهنجار دارند که با اضطراب ،نگرانی بیش از حد ،فقدان انرژی و تردید همراه است .ژانه درمانی را برای آیین های وسواسی توصیف کرد که با آنچه بعد ها به نام رفتار درمانی شکل گرفت ،هماهنگی داشت . درهمان زمان فروید (1896) نظریه انقلابی خود را درباره تفکر وسواسی ارائه داد .فروید به جای درمان طبی معمول در اواخر سدهنوزدهم ،روانکاوی را برای حل تعارض های پیشین برگزید .اما این درمان بهبود قابل توجهی در وضع بیماران وسواسی ایجادنکرد ( کروچمالیک و منزیس، 2003). چاپ چهارم راهنمای تشخیصی و اماری اختلال های روانی (1994 ، DSM IV) وسواس را این گونه تعریف کرده است .1 . افکار ،تکانه ها یا تصاویر ذهنی که گاه در حین اختلال تجربه می شوند .این افکار و تکانه ها بیهوده و مزاحم اند و در عین حال علل مشخصی برای اضطراب ،افسردگی و ناراحتی فرد به شمار می ایند .2 . این افکار ،تکانه ها یا تصاویر ذهنی صرفا ناشی از نگرانی های مفرط درباره مسایل واقعی زندگی نیستند . 3. شخص تلاش می کند تا چنین افکار ،تکانه ها یا تصاویر دهنی را فراموش کرده یا کنار بزند و انها را از طریق اعمال و افکار دیگری بی اثر سازد . 4. شخص می داند که افکار وسواسی،تکانه ها یا تصاویر ذهنی محصول ذهن او هستند و از خارج به او تحمیل نمی شوند وسواس از زمان های دور مورد توجه بوده است و در تاریخ و ادبیات نیز رد پای ان دیده می شود در زمان های قدیم وسواس به طور کلی مرتبط با مذهب شناخته می شد و می پنداشتند مبتلایان به این بیماری به وسیله نیرویی بیرونی تسخیر شده اند ( همان منبع ).

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/434297/