علوم انسانی: ساماندهنده و هدایتگر فعالیتهای جامعه

Publish Year: 1390
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 497

This Paper With 36 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

SNCH02_075

تاریخ نمایه سازی: 16 اسفند 1394

Abstract:

توجه به دو نکته اساسی نشان خواهد داد که علوم انسانی به مثابه فضای همه فعالیتها و رفتارهای جانعه ایفای نقش میکنند؛ و به موازات و حتی در طول سایر علوم نیستند. این دو نکته عبارتند از:آثار و مظاهر و تجلیات عینی و کالبدی هر جامعه، هر تمدن، هر دین یا هر مکتبفکری در سه گروه اصلی انسانها ، آراء و کالبد ظهور و بروز میکنند؛ که اصلی ترین مصادیق هر گروه عبارت از: انسانها یا تربیتیافتگان شامل اسطورهها،هنرمندان، ادبا، دانشمندان، متفکرین، رهبران و عرفا هستند؛ آراء در بر گیرنده نظریاتی میباشند که در قلمرو ادبیات، حکمت، فلسفه، تفاسیر، علم و عرفان از سویتربیتیافتگان یک تفکر ارایه شدهاند؛ و کالبد که مجموعه آثار و هنرهایی از قبیل شهرها، معماری، نقاشی، موسیقی، صنایع و سایر آثار کالبدی و عینی هستند. • از طرف دیگر، در فرایند ظهور هر پدیدهای توسط انسان سه مرحله اندیشه ، عمل و ظهور قابل شناسایی است. به بیان دیگر، ظهور عینی هر پدیده و هر رفتار و هر اثری، بدواً منوط به شکلگیری آن در فضای اندیشه و به استناد و بر پایه مبانیفکری و جهانبینی انسان است. پس از شکلگیری ذهنی موضوع، رفتارها و بهرهگیری از منابع طبیعی آن را (در جهت پاسخگویی به نیازهای انسان و یاری رساندن به آرمانها و اهداف حیاتش، که اینها را نیز جهانبینی او تبیین و تعریف کردهاند) منجر به ظهور یا تولید موضوع مورد نظر میشود. • به این ترتیب است که علوم انسانی که با اندیشه و جهانبینی و تربیت انسانسروکار دارد و فضای فکری او را سامان و جهت میدهد دارای اهمیت در خور توجهی بوده و نباید این علوم را به عنوان علومی در کنار سایر دانشها و آگاهیها و فعالیتهای انسان نگریست. فراتر از آن، علوم انسانی باید هدایتگر فضای اندیشه و راهنمای آحادجامعه و نهادها و تشکیلات مختلف باشند. علاوه بر این، قابل توجه است که مبانی علوم انسانی و به عبارت دیگر، علوم پایه مطرح در قلمرو علوم انسانی که همانجهانبینی انسان و باورهای او هستند باید هادی و راهنمای علوم انسانی باشند. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن مطرح کردن دو موضوع اصلی فرایند ظهور و خلقآثار انسانی و تبیین نقش علوم انسانی در این فرایند ، به این اصل برسد که علوم انسانی باید فضای اندیشه و راهنمای علم و عمل باشند و نه علومی منفک از سایر موضوعات. و در عالم واقع نیز چنین است؛ و اعلامشده یا اعلامنشده، جهانبینی و فرهنگ و باورها و علوم انسانی رایج در میان هر جامعه، مردمان را (اعم از عام و خاص) در همه فعالیتها و رفتارهایشان راهبری میکنند