مژگان خاکپور - استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه گیلان
محمد بهزادپور - مربی دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد هشتگرد

در پژوهش حاضر به بررسی مشخصههای سبک مینیمالیسم در نقاشی و معماری پرداخته شده است. ازآنجایی که مینیمالیسم یک مکتب هنری خالی از پیچیدگی های فلسفی و یا شبه فلسفی است؛ از ویژگیهای این هنر, استفاده از المان های اصلی و ضروری و حذف سایر مواردی است که امکان دارد بار تجملاتی داشته باشند. این در حالی است که در سیمای کنونی شهر قزوین شاهد نابسامانی های بصریفراوان میباشیم و این امر باعث ایجاد تنش بصری در شهروندان گردیده است. با توجه به ناهماهنگیهایی که در نماهای شهر قزوین دیده میشود، که هیچکدام مبانی نظری و سبک خاصی را دنبال نمیکنند که به نوعی میتوان گفت که شهر را دچار اغتشاش و بیهویتی کردهاند. ضروری مینماید که ریشههای این نابسامانیها شناسایی شوند و در جهت کاهش این معضلات راهکارهایی ارائه شوند . نبود قوانین,ضوابط منسجم و کارآمد, ضعف در شناسایی فرهنگ و ضعف راهکارهای مدیریت شهری موضوعات و دلایلی هستند که در بحران هویتی فرهنگی معماری و شهرسازی قزوین نقش داشتهاند. سوال اصلی دراین پژوهش بر آن است که آیا با تقلیلگرایی در جدارههای شهری میتوان در جهت کاهش, هرج و مرج و تنش بصری که در سطح شهر دیده میشود گامی موثر برداشت؟ با توجه به این نکته که سبکمینیمالیسم در آثار نقاشان و معماران معاصری چون پیت موندریان)تابلو انتزاعی(، گریت ریتولد)خانه شرودر(, میس ون درروهه)خانه فارنزورث( و تادائو آندو)کلیسای نور(, کاملا مشهود است. از این رویمشخصه های این سبک در آثار هنرمندان مذکور تحلیل محتوا گردیده و نشانه های این آثار تحقق یافته ریشهیابی و شناسایی شده, که در پی این شناخت, فصول و زبان مشترک میان این دو حوزه هنری درسبک مینیمالیسم و تاثیر آنها بر روی یکدیگر, مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته شده است.در نتیجه میتوان گفت که با اجرای سبک مینیمالیسم در نمای شهری، از تنش بصری ایجاد شده در سطح شهر قزوین بکاهیم. در این پژوهش تنش بصری متغیر وابسته می باشد که در روند تحقیق وجوه مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته و همچنین به وسیله متغیر مستقل )سبک مینیمالیسم ( کاهش یافته است.

مشخصه های مینیمالیسم، معماری، نقاشی، سیمای شهری قزوین، تنش بصری