CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تجزیه و تحلیل داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم براساس نظریه پراپ و گریماس

عنوان مقاله: تجزیه و تحلیل داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم براساس نظریه پراپ و گریماس
شناسه ملی مقاله: JR_LRR-6-7_011
منتشر شده در شماره ۷ دوره ۶ فصل بهمن و اسفند در سال 1394
مشخصات نویسندگان مقاله:

بتول اشرفی - دانشجوی دکتری زبان شناسی ،دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران
گیتی تاکی - استادیار زبان شناسی همگانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران
محمد بهنام فر - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند، خراسان جنوبی، ایران

خلاصه مقاله:
اگرچه مطالعهٔ منظم طرح داستان توسط صورت گرایان و به خصوص با بررسی پراپ وارد دنیای ادبیات گردید، پس از پراپ روایت شناسان ساختار گرا از جمله گریماس در تلاش بودند تا ضمن رفع ایرادات مطالعهٔ پراپ، به الگویی جامع برای مطالعهٔ روایت ها دست یابند. پژوهش حاضر ضمن بررسی داستان حضرت یوسف (ع) بر مبنای دیدگاه پراپ و گریماس در متن قرآن تلاش دارد به این سؤالات پاسخ دهد که: آیا یافته های پراپ با داستانهای قرآن مطابقت دارد؟ آیا میتوان زنجیرههای سهگانهٔ گریماس را در داستانهای قرآن هم یافت؟ آیا پس از تحلیل داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان نمونه ای از قصص قرآن میتوان گفت میزان کارایی کدام دیدگاه در تحلیل قصص قرآن بیشتر است؟ دادهها از ترجمهٔ محمدرضا صفوی از قرآن جمع آوری و سپس به روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی گرفته است. نتایج حاکی از این است که: ۱. دیدگاه پراپ اگرچه قابلیت زیادی در تحلیل داستان ها دارد، ولی تحلیل داستانهای قرآن بر مبنای آن مستلزم ایجاد تغییراتی اساسی در آن است؛ ۲. زنجیرههای گریماس با توجه به این که وابسته به نوعی خاص از متون روایی نیستند، در داستانهای قرآن کریم هم یافت می شوند؛ ۳. با توجه به تحلیل داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان نمونه ای از قصص قرآن میتوان گفت میزان کارایی دیدگاه گریماس نسبت به دیدگاه پراپ در تحلیل قصص قرآن بیشتراست.

کلمات کلیدی:
: قرآن کریم، یوسف (ع)، روایت، پراپ، گریماس

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/489842/