مطلب قادری - کارشناس ارشد مدیریت اجرائی، دانشگاه پیام نور بانه

سواد رسانه ای به عنوان یک مهارت می تواند همراه با تفکر انتقادی و استدلالی مخاطبان را به صورت فعال و پویا با پیام ها و تولیدات رسانه ای آشنا کند و در مطالعات رسانه ای مورد تأمل قرار گیرد. آموزش سواد رسانه ای به سمت این فرایند حرکت می کند که مخاطبان پیام ها را تشخیص دهند، نوعی تعادل متقابل بین فرستنده و گیرنده همراه با آگاهی، تربیت، فهم و درک منتقدانه، به صورت یک پیوستار مستمر، توسعه مند، برنامه ریزی شده در ابعاد زیباشناختی اخلاقی و احساسی ایجاد نمایند. هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین سواد رسانه ای مدیران سازمان ها با میزان تفکر انتقادی آنان در شهرستان بانه می باشد. روش پژوهش توصیفی به شیوه ی پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران سازمان های شهرستان بانه به تعداد 200 نفر می باشد. حجم نمونه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده 100 نفر برآورد گردید. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و پرسشنامه سنجش سواد رسانه ای بود. داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی و استنباطی هم چون آزمون همبستگی پیرسون از طریق نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین سواد رسانه ای و میزان تفکر انتقادی شامل (مهارت تفسیری، r=0.13 و استنباطی r=0.17 و ارزشیابی، r=0.47) در سطح 0/05 در مدیران سازمان رابطه وجود دارد.

سواد رسانه ای، تفکر انتقادی، مدیران سازمان