مجتبی تیموری حمزه کلایی - شرکت برق منطقه ای مازندران و گلستان
فاطمه تیموری حمزه کلایی - شرکت آب منطقه ای مازندران
رزم آرا ذاکری فر - شرکت برق منطقه ای مازندران و گلستان
علی اکبر کثیری - شرکت توزیع نیروی برق استان مازندران

برای به حداکثر رساندن تولید کوره لازم است کنترل کوره با اهداف دستیابی به حداکثر توان ورودی در فرآیند ذوب، حداقل اعوجاج و قطعی برق شبکه، بدون مصالحه بر کیفیت و ایمنی بهینهسازی شود،. این را میتوان از یک طرف توسط یک کنترل الکترود مناسب و از سوی دیگر توسط حداقلسوئیچینگ ترانسفورماتور AC بدست آورد. قوس الکتریکی یک فرایند تصادفی است؛ که علت اصلی مشکلات کیفیت توان، از جمله افت ولتاژ، اعوجاجهارمونیکی، بارهای نامتعادل و فلیکر میباشد. بنابراین ساختن یک مدل مناسب برای یک کوره قوس الکتریکی ) EAF ( دشوار است. عواملی کردکه بر عملکردکوره قوس الکتریکی اثر میگذارند مواد ذوب، مرحله ذوب، موقعیت الکترود ) طول قوس (، کنترل بازوی الکترود و قدرت اتصال کوتاه فیدر است. بنابراین ولتاژ قوس الکتریکی، جریان و توان بصورت توابع غیر خطی از طول قوس تعریف میشوند. در این مقاله یک تابع تجربی از کوره قوس الکتریکی و مدلی برای مرحله اصلی فرآیند ذوب، در سایه اندازهگیریهای انجام شده در یک کارخانه فولاد پیشنهاد داده شده است.

توان، ذوب، قوس الکتریکی، کوره قوس الکتریکی، مدلسازی