نشانه شناسی و رمز گشایی از حکایت رمزی کنیزک و پادشاه مثنوی معنوی

Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 866

This Paper With 10 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JOIH-1-12_009

تاریخ نمایه سازی: 28 شهریور 1395

Abstract:

مولانا با خلق مثنوی ارزش و کاربرد ویژه ای به قصه های رمزی بخشیده است. وی در حدود دویست و پنجاهداستان یا تمثیل بلند وکوتاه در مثنوی آورده است که به معانی و رای آنها نظر داشته و گاه استخراج معانی باطنی آن رابر عهده خواننده نهاده است . می دانیم که قصه های رمزی و سمبلیک در ادب منثور داستانی ما از قرن پنجم با آثاریهمچون رساله النظیر(داستان مرغان) ابن سینا و سپس در آثار کسانی چون احمد غزالی (رساله الطیر) و شیخ اشراقسهروردی و روزبهان بقلی و دیگران جلوه و روایی ویژه ای یافته است. در سده ی هفتم پیر شوریده ی بلخ ، جلال الدینمحمد با آفرینش مثنوی معنوی جایگاه و کاربرد ویژه ای به قصه های رمزی بخشیده است .. او با زبانی ساده و به کمکواژگان و ترکیب های برآمده از کاربردهای زبان اجتماعی از کالبد قصه چونان پیکره ای برای بیان و باز نمود جان مایههای دینی - عرفانی و آموزه های قرآنی بهره گرفت و در حقیقت به تفسیر و گزارش مضامین و مفاهیم عالی قرآن کریمبه زبان شعر پرداخت. به هر روی، مولوی در مثنوی به شیوه ی قصه پردازی «مرزبان نامه» و «کلیله و دمنه»، داستان در داستان و یا بیان زنجیره ای و پیوستاری مطالب پرداخته است که این خود گویای خلاقیت ذهن سرشار و جادو نگاراوست. گسترده و گنجایی اندیشه و افکار او به گونه ای است که برای هر چیز که بر زبانش آمده، حکایات ومثل هایگوناگونی را به یاد می آورد و نمادهای فراوانی را به کار می برد. وسعت دنیای هنرمندان به وسعت نمادهای آنان است وآدمیان رابیش از زبان در هنرشان می توان شناخت. از این رو ، هنر ناب مولانا نشانی از زبان سخته و والای او و زبانشبازتاب جمال جان نهان و جهان پر گهر و دریا صفت اوست. قصه های مثنوی برای سرگرمی و نشاط خاطر به قصد بیرونشدن از حال و مقال نیست . بلکه ظرفی است که درون مایه ی آگاهانه برای بیان خواسته گزینش شده است. نگارندگاندر این پژوهش بر آنند از قصه نمادین پادشاه و کنیزک از دفتر نخست مثنوی مولانا رمز گشایی و کالبد شکافی انجام شدهاست . و با نمایاندن رمز و جایگاه آن در متون عرفانی کتاب سترگ مثنوی معنوی،ضمن تعریف رمز و عناصر رمزی دراین قصه و گریزی به شیوه قصه پردازی مولانا در مثنوی معنوی و تعریفی از حکایت به این نتیجه نائل آمدند که هر کداماز عناصر این داستان بررسی واقعیتی تحت عنوان نفس مطمئنه و نفس اماره است که در این پژوهش به ذکر جزییات آنپرداخته شده است.

Authors

مهسا حیدری

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی،دبیر دبیرستان های آموزش و پرورش

حمید خانیان

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام