الزام توجه مدیران کشور به توسعه انسانی از منظر نهج البلاغه

Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 552

This Paper With 10 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MEAHBTM01_251

تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1395

Abstract:

امروزه کلید ابعاد توسعه را، توسعه انسانی قلمداد می کنند که بدون آن رشد و توسعه امکان پذیر نیست. در نظام اسلامی، نیروی انسانی از طرفی خود هدف است و از طرف دیگر خود عامل و کلید توسعه است. لزوم تربیت جسم و روح، همواره مورد توجه اندیشمندان هر زمان بوده است. از ابتدای آفرینش تاکنون، موضوع تعلیم و تربیت، اساسی ترین رسالت پیامبران بوده و به دنبال آن امامان، پیشوایان و روشنفکران در این زمینه مردم را راهنمایی نموده اند. بنابراین از ویژگی های مدیریتی یک مدیر کشوری، برقراری شرایط مطلوب جهت رشد و ارتقاء آحاد جامعه در عرصه تعلیم و تربیت است. بدین ترتیب از دیدگاه نهج البلاغه نیز آموزش و تربیت افراد جامعه یکی از تکالیف قطعی و الزامی مدیر است که از آن تنها به عنوان یک امر شایسته تلقی نمی گردد، بلکه وظیفه ای است که خداوند آن را بر عهده زمامدار و مدیر کشور گذاشته است و شامل همه موضوع های فراگیر است که حیات معقول را برای بشر امکان پذیر می سازد. اسلام به تعلیم محض قناعت نکرد، بلکه عملی ساختن آگاهی ها و به فعلیت رساندن ابعاد روحی چون صبر، تلاش و کشف علوم مختلف و نظایر آن را در متن زندگی فردی و اجتماعی انسان مورد نظر قرار داده است. ( جعفری تبریزی، 1367 : ج9، 35 ) به نظر نگارنده مدیران کشور و در راس آنها حاکم اسلامی به کمک بستر سازی فرهنگی مناسب که با بهره گیری از مبانی و روش های صحیح تربیتی و علم تخصصی روز میسر می شود، می تواند فضای جامعه را برای اجرای عدالت آماده سازد؛ و از تمام افراد جامعه برای رشد و توسعه در تمام رشته های علمی و با توجه به مزیت نسبی کشور بهره گیرد. از طرفی نبود تربیت اجتماعی برخاسته از اخلاق اجتماعی در یک جامعه منجبر به کاهش بازده توسعه کشور و همچنین سلب امنیت و آرامش برای شهروندان آن جامعه خواهد شد، بنابراین بر عهده گرفتن امر تربیت اجتماعی با توجه به علوم انسانی روز و نگاهی به سنت ها و ریشه های فرهنگی جامعه هدف از جمله وظایف مسئولین تربیتی، بلکه وظیفه مدیران جامعه می باشد.

Authors

سید صابر سیدی فضل اللهی

کارشناس ارشد فلسفه اخلاق از دانشگاه پیام نور تهران

ناصر محمدی

دانشیار دانشگاه پیام نور تهران جنوب