فرزانه ابطحی - دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نطنز

به موازات تحولات آموزشی معماران مدرن با تبعیت از شعارهایی چون فرم از عملکرد پیروی می کند و ماشین برای زندگی اهدافی رادنبال می کردند که عمده آنها اسکان جمعیتها انبوه در زمان کوتاه و تدوین الگوهای جدید سازمانهای اجتماعی و فضاهای کالبدی مورد نیاز آنها بود. هر کدام از این دیدگاه ها نقدهایی را در پی داشت که در شکل گیری علم روانشناسی محیط موثر واقع شدند. مرحله اول نقد معماری مدرن در دهه 40 توسط تیم تن ابراز شد. این گروه بی هویتی بازسازی کشورهای اروپایی را بهانه ی مناسبی برای نقد خود یافتند. مرحله دوم نقدها با انتقاد از پروژه های مسکونی در مقیاس بزرگ شکل گرفت از جمله ایبن انتقادها اثر محیط انسان ساخت بر رفتا ر انسان، نداشتن ارتباط معمارانه با دنیای واقعی واستفاه از الگوهای انتزاعی بدون در نظر گرفتن مردم بود. مرحله سوم نقد، تلاشی بود برای شناخت نایزهای انسان که منجر به توین رشته جدید بر مبنای مطالعات رفتار انسان شد .در این رشته با توجه به رویکردهای روانکاوی و شناختی محیط به بررسی نیازهای جامعه کاربران معماری مدرن و طراحی منطبق بر نیازها پردخته میش ود. در این پژوهش ضمن معرفی پیشینه تشکیل نظریه های معماری به بررسی نظریه های رواکاوی و شناختی و اصول روانشناسی محیط و طراحی منطبق بر نیازها پرداخته می شود.

روانکاوی، شناختی، روانشناسی محیط، طراحی معماری