CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بکارگیری ادبیات و معماری در حفظ ارتقاء فرهنگی جامعه

عنوان مقاله: بکارگیری ادبیات و معماری در حفظ ارتقاء فرهنگی جامعه
شناسه ملی مقاله: CAUEM02_075
منتشر شده در دومین کنفرانس بین المللی تحقیقات در عمران،معماری و شهرسازی و محیط زیست پایدار در سال 1395
مشخصات نویسندگان مقاله:

نفیسه سلجی - استاد راهنما ، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
پریسا دراج - استاد مشاور ، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
محمدعلی تبریزی میاندوآب - دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد هریس

خلاصه مقاله:
معماری از آن دسته معارف بشری است که با هر سه حوزه معرفت شناسی یعنی حوزه علوم طبیعی علوم انسانی خلاقیت و هنر در ارتباط است به طوری که حذف هیچ یک از آنها برای معماری ممکن نیست در هر کدام از این حوزههای معرفتی علوم متعددی وجود دارند که نقش مؤثری در حیات معماری دارند و به عبارت بهتر معماری بر پایه آن علوم و مقررات استوار گردیده است اما دو نکته مهم برای درک صحیح این موضوع حائض اهمیت است. نکته اول: نکته مهم درباره مراتب وجودی این است که هر چیزی از جمله معارف و مقعولاتی که به باطن انسان نزدیکتر باشد وجودشان نیز مشکک تر است یعنی هر چه ماهیت علمی حضوریتر باشد از دیدگاه وجودشناسی به دلیل قرابت با انسان انسانتر و هر چه علمی ، حضوریتر باشد از دیدگاه وجودشناسی به دلیل قرابت با انسان انسانتر میشود و هر چه علمی، انسانتر یا باطنیتر گردد نحوه وجودش به نحوه وجود انسان نزدیکتر میگردد یعنی آن مراتب تشکیکی وجود انسان در آن علم با شدت بیشتری ظاهر میشود. پس اولاً حدود و میدان مراتب وجود در علوم یکسان نیست ثانیاً هر چه علمی عینیتر باشد مرتبه وجودی آن متعینتر است مانند ریاضیات و فیزیک و هر چه حضوریتر باشد دارای وجودی مشککتراست مانند فلسفه و روانشناسی و البته هنرها در این میان بالاترین تشکیک را دارند مانند شعر موسیقی ثانیاً این تشکیک در علوم معارف و هنرها هرگز از محدود مراتب وجود انسان و انسان کامل فراتر نخواهد رفت. نکته دوم: معماری به دو لحاظ از پیچیدگی خاصی برخوردار است اولاً معماری بنا به تأثیرپذیری گستردهای که از علوم معارف هنرها و معقولات دارد و از تمامی حوزههای سهگانه و حتی علومی که در میانه مرزهای حوزهها پراکنده هستند نیز تأثیر میپذیرد مانند علم اقتصاد که به دلیل ماهیت خود در میان حوزه علوم طبیعی و علوم انسانی قرار دارد بنابراین تمامی مراتب وجودی آن معارف به معماری به نحوی انتقال می یابد ثانیا (معماری ، مکانی انسانی است. و اگر این تعریف را از معماری بپذیریم پس پذیرفتهایم که معماری از لحاظ مراتب وجود به انسان نزدیکی بسیار دارد یعنی معماری به طور معمول میتواند از پایینترین مرتبه خیال یعنی خیال فاقد تعقل تا عالیترین مرتبه آن که همان خیال منفصل باشد مراتب وجودی را اشغال نماید. پس در واقع میشود گفت معماری از جنس حکمت است که هم حقایق یعنی توان دریافت و جذب ایدههای نازل از عالم معنا و روح را دارد و هم باید به مرتبه مفاهیم نزول نماید زیرا با غیر یعنی با افراد و اشخاص غیرخالق آن اثر معمار سروکار دارد مضافاً اینکه علوم و فناوری نیز ابزار مؤثر و متشکله در ماهیت نفس معماری که همان طرح باشد هستند. پس در واقع میشود پیوند عجیبی میان معماری و دیگر علوم وجود دارد.

کلمات کلیدی:
معماری ، ادبیات ، الگوهای فرهنگی ، معناگرایی ، خردورزی ، دینداری

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/529124/