تعارض یا تسامح در اعمال حاکمیت با آزادی

در سر آغاز مقاله جا دارد به این موضوع اشاره شود که از دیرباز بالخصوص در قرن اخیر، مساله حاکمیت دولتها ،از اهمیت ویژه برخوردار بوده است . حاکمیتی که از دو بعد قابل تامل است هم از لحاظ داخلی و هم از لحاظ بینالملل ، که دو مورد مذکور ذهنیت اندیشمندان را به خود مشغول کرده است . منظور از «حاکمیت بین الملل» ،استقلال و عدم وابستگی یک کشور به کشور دیگر در تمام ابعاد است و مراد از «حاکمیت داخلی» ، قدرت مسلطفرماندهی بر همه افراد، گروهها و بر تمام بخشهای مختلف کشور میباشد. به موازات بحث از حاکمیت، بحث ازآزادی در ابعاد گوناگون مطرح می شود همچون «آزادی بیان» ؛ «آزادی عقیده» و « آزادی تفکر » که در این مقالهاعمال حاکمیت در خصوص آزادی در بعد داخلی مورد توجه است ، که این آزادی از یک سو اعمال حاکمیت داخلیرا در بر می گیرد و از سوی دیگر اعمال آزادی از سوی ملت در قبال حاکمیت داخلی است . مثلا آزادی بیان از نوعمطلق آن، با حاکمیت در تعارض است. زیرا تاثیر بیان ایجاب میکند که این راحتی گفتار در چهارچوب خاصیاستعمال شود باعث نوعی شجاعت در گفتار شده و هم از گزافه و زیاد گویی جلوگیری نماید زیرا نباید پایه هایحکومت را تحت شعاع خود قرار دهد و دست آویزی برای بدخواهان و مخالفان قرار گیرد . و از نگاه ملت اگر درحکومت آزادی در موازین خاصی تعبیر نمی شد و برای آن حد و مرزی از جانب حکومت تعیین نمی گردید جامعهدچار نوعی افراط گرایی در بعد آزادی همه جانبه می شود و در نهایت ایجاد اختلال در سیستم فرمانروایی ، قطعاآنرا به تباهی خواهد کشاند که این تعارض سر آغاز خفقان و نطفه یک انقلاب است . که نتیجه حاکمیت سوق بهدیکتاتوری است . در این مقاله سعی بر آن شده که هر دو بعد را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم تا به نحو شایستهحق مطلب را ادا نمائیم.

Keywords:

حاکمیت , آزادی , تعارض , اعمال حاکمیت , تسامح