بررسی تاثیر مدیریت دانش در بازاریابی و میزان نهایی تمایل به خرید مشتریان با استفاده از سیستم استنتاج فازی

بازاریابی نیاز و خواستههای مشتریان را در بخشهای مشخص شدهای از بازار بررسی میکند و میکوشد منابع بازاریابی را در بخشهای برگزیده بازار که از آنها انتظار دراز مدت دارند را بکار اندازد و پیوسته در جستجوی اندیشههای نو، بهسازی فرآوردهها و عرضه خدمات بهتر در راستای رهنمون کردن اندیشه و عمل کارکنان به سوی مشتریگرایی است. با بالا رفتن سطح آگاهی، مهارت و قدرت در مشتریان امروزی بازار، اثر تبلیغات درتفکر تبلیغات بصورت سنتی کاهش یافته و در واقع سازمانهایی در زمینه فروش محصولاتشان موفقتراند که نیازهای مشتریان را به خوبی شناخته ، آنها را تحلیل و در نهایت برآورده سازند. از این رو ضرورت دارد تااقداماتی در راستای حفظ و بکارگیری این منابع ارزشمند صورت پذیرد. مستندسازی یکی از اصلیترین این اقدامات میباشد. مستندسازی به عنوان زیر ساختی برای پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان محسوب میگردد.بخش مهمی از مدیریت دانش، آشکارسازی دانش پنهان افراد سازمان و همچنین یکپارچهسازی و سازماندهی دانش آشکار سازمان تشکیل میدهد که با مستندسازی پروژهها تا حد زیادی می توان به این اهداف دست یافت. در متون بازاریابی میبایست نیازهای مشتریان را به شکل یک ارزش نگاه کرد و در صورتی که نتایج این ارزشگذاری به خود مشتریان منتقل شود بازخور مناسبی از سیستم دریافت میشود و این امر موجب برانگیختهشدن انگیزش درونی آنها و در نهایت انتخاب صحیح و آگاهانه توسط مشتریان و بالاخره مبدل شدن آنها به مشتریان وفادار میشود. تاثیر مدیریت دانش با آگاهی از متغیرهای موثر و نزدیک به تفکر فازی باعث رضایت مندی بالا در تمایل نهایی مشتریان به خرید میشود.

Keywords:

بازاریابی , سیستم استنتاج فازی , مدیریت دانش , ارزش مشتریان