محمدرضا پورعلی - دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس
یاسر رئیسی - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت تشکیلات و روش ها، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی

امروزه بسیاری از سازمان ها دانش را به مثابه ثروت می انگارند. آنها از این موضوع آگاهی یافته اند که علاوه بر خاک، کار و سرمایه، اهمیت دانش به عنوان یک عامل تولیدی روز به روز در حال افزایش است. چشم انداز این سازمان ها برای بهینه سازی مدیریت و کاربرد دانش، بهبود وضعیت رقابتی آن ها در مقایسه با سایر سازمان ها است. مدیریت دانش، آگاهی از دانش موجود سازمانی، خلق، تسهیم و انتقال دانش، استفاده از دانش موجود، کسب دانش جدید و ذخیره و انباشت آن می باشد که این اقدامات در فرایندی با دسترسی سازمانی و با توجه به فرهنگ و استراتژی سازمان ها صورت می گیرد[1].هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه مدیریت دانش و بهره وری سازمانی در بانک صادرات حوزه غرب استان مازندران می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان بانک صادرات حوزه غرب استان مازندران هستند که تعداد آن ها 160 نفر می باشد و نمونه آماری نیز به علت حجم کم جامعه منطبق بر جامعه در نظر گرفته شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد بوده که شامل 40 سوال است که به تفکیک 19 سوال برای متغیر مدیریت دانش و ابعاد آن و 21 سوال برای متغیر بهره وری سازمانی تدوین شده است. برای تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه از روش اعتبار صوری و برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده که از پایایی مناسبی برخوردار است. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی برای انجام محاسبات و تجزیه و تحلیل داده های آماری استفاده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزارهای Excel وSPSS و استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین چهار بعد مدیریت دانش همه شاخص ها با بهره وری سازمانی رابطه مستقیم دارند. بدین معنا که با کاهش و یا افزایش مقدار متغیر مستقل، بهره وری سازمان کاهش و یا افزایش می یابد.

مدیریت دانش، بهره وری سازمانی، بانک صادرات غرب استان مازندران