ارزیابی جمعیت های مختلف گیاه سوسن چلچراغ (Lilium ledebourii (Baker) Boiss) با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی و روش های آماری چند متغیره

Publish Year: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 985

This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JHS-44-4_002

تاریخ نمایه سازی: 9 اسفند 1395

Abstract:

گیاه سوسن (Lilium spp) متعلق به خانواده لاله (Liliaceae) است و به دلیل دارا بودن گل های درشت و جذاب در ردیف یکی از سه گیاه پیازی عمده ی صنعت گلکاری قرار دارد. گونه ی سوسن چلچراغ (L. ledebourii (Baker) Boiss.) که تنها در منطقه ی لنکران جمهوری آذربایجان و نواحی بسیار محدودی از ایران مثل داماش، کلاردشت، اسالم، کجور، درفک و اردبیل پراکنش دارد، نادرترین گونه ی گیاه سوسن به شمار می رود. منطقه کجور برای اولین بار توسط این پژوهش شناسایی گردید و پیش از این گزارشی مبنی بر حضور این گیاه در این منطقه اعلام نشده بود. متأسفانه این گیاه با پتانسیل بالای زینتی در معرض انقراض قرار گرفته است. ارزیابی اگرومورفولوژیکی و میزان و پراکنش تنوع ژنتیکی خویشاوندان گیاهان زراعی به عنوان ذخائر ژنتیکی ارزشمند نه تنها موقعیتی را برای حفاظت و نگهداری آن ها فراهم می کند، بلکه می تواند در استفاده ی آن ها در برنامه های آتی اصلاح این گیاهان مفید واقع شود. بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف ارزیابی جمعیت های مختلف گیاه سوسن چلچراغ با استفاده از ویژگی های مورفولوژیکی و آنالیزهای آماری چند متغیره صورت گرفت. مطابق نتایج حاصل، تنوع درخور ملاحظه ای میان صفات مطالعه شده شامل ارتفاع گیاه، طول غنچه ، طول خامه و غیره در بین ژنوتیپ های بررسی شده وجود داشت که امکان گزینش گیاهانی با صفات مطلوب را فراهم می کند. از سوی دیگر، نتایج تجزیه ی همبستگی ساده صفات در اکثر موارد همبستگی های معنادار و زیادی را میان صفات بررسی شده نشان داد که بیشترین آن (r=0/930) مربوط به ارتفاع گیاه و قطر ساقه بود. به منظور تشخیص مهم ترین صفات تأثیرگذار در تفکیک ژنوتیپ ها، در این مطالعه از تجزیه عامل ها استفاده شد و مطابق آن پنج عامل اصلی توانستند در مجموع 81/13 درصد واریانس کل را توجیه کند. مطابق نتایج تجزیه ی تری پلات، ژنوتیپ های آزمایش شده در قالب دو گروه تقریباً مجزا قرار گرفتند که در اکثر موارد به خوبی با نتایج حاصل از تجزیه ی کلاستر مطابقت داشت. در نهایت، تجزیه ی کلاستر جمعیت ها منجر به گروه بندی آن ها در قالب دو گروه اصلی شد به طوری که، گروه اول شامل گیاهان کشت شده ی درفک، کشت شده ی اردبیل و کشت شده ی داماش در کنار گیاهان جمعیت کجور و گروه دوم شامل جمعیت های اردبیل، داماش، کلاردشت و اسالم بود.

Authors

ملیحه صیادعالیان

دانشجوی سابق کارشناسی ارشد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران

روح انگیز نادری

دانشیاران پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران

محمدرضا فتاحی مقدم

دانشیاران پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران

محممدتقی پاداشت دهکایی

استادیار، سازمان تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان