CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

درد جاودانگی در مثنوی مولوی

عنوان مقاله: درد جاودانگی در مثنوی مولوی
شناسه ملی مقاله: ICCIH01_096
منتشر شده در اولین کنگره سراسری تحول و نوآوری در علوم انسانی در سال 1394
مشخصات نویسندگان مقاله:

هومان خورشیدی سیله - دبیر آموزش پرورش استان چهارمحال وبختیاری
علی زمان محمدی - مدرس دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان لردگان

خلاصه مقاله:
آرزوی بی مرگ و جاودانگی از آغاز زندگی انسان با او بوده است. من در معنای نیستی تلخ ترین سرنوشت محتوم برای نوع بشر محسوب می شده از این رو همواره در جست وجوی گریز گاهی بود تا بتواند از این حس زوال رهایی یابد و به گستره بی مرگی و جاودانگی پناه ببرد. اما به حکم شریعت آسمانی چون تنها فناناپذیر هستید ذات پروردگار یکتا بود و آفریدگان او را رخصت ورود به ساحت جاودانگی نیست، این آرزو هیچ گاه به حقیقت و پیوسته با او از دیرباز دریافته است که خواه و ناخواه نابود شدنی است و هیچ چیز نمی تواند او را در برابر این مرگ محتوم نجات بخشد. برابر انسانی که همواره در آرزوی میل به جاودانگی دست و پنجه نرم می کند، آنچه می تواند او را به خواسته هایش برساند و به او امنیت و آرامش بخشد، ساختن شخصیت ها و مصادیقی است که در سایه نام و شان آنان به نوعی زندگی ماورایی دست یابد . در مثنوی و آموزه های مولانا پرداختن به بعد جاودانگی نه تنها سه تن در زندگی خلاصه شده است، بلکه به یاری عشق می توان به فنا و نیستی غلبه کرد و به وادی کمال و جاودانه شدن دست یافت.

کلمات کلیدی:
مولوی، مثنوی معنوی، درد جاودانگی،مرگ و مصادیق جاودانگی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/580620/