فاطمه زهرا اسحاقی - دکترای زبان وادبیات فارسی ، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه اصفهان، ایران
محمد اکبری - دانشجو دبیری ادبیات ،دانشگاه فرهنگیان ،پردیس شهید باهنر، بیرجند ،ایران
فاطمه حسینی خسروآبادی - دانشجو دبیری ادبیات ،دانشگاه فرهنگیان ،پردیس فاطمه الزهرا، اصفهان ،ایران
مهسا پیرتاج - دانشجو دبیری ادبیات ،دانشگاه فرهنگیان ،پردیس امام سجاد(ع)بیرجند ایران

تحقیق حاضر به بررسی تطبیقی ادبیات و هنر میپردازد. نگارنده سعی کرده است با بررسی ادبیات و هنر، سیمایی درست از ارتباط میان این دو ترسیم کند. نگارنده در مقاله حاضر پس از تعریف هنر و ادبیات، رابطه این دو را در هفت بخش موسیقی ، نویسندگی، مجسمهسازی، نقاشی، سینما، تیاتر و معماری برمی کاود. هنر ودیعهای الهی است که قسمتی از آن وابسته به نژاد است و قسمت دیگر آن اکتسابی. آثار هنری و ادبی فرآوردههای ذهنی و روحی و حاصل فعالیت قوهخلاقه آدمیان هستند که به شکل های مختلف جلوه گر می شوند، بنابراین رابطه هنر با ادبیات و نیز جامعه، رابطهایاجتنابناپذیر و قطعی است. درمجموع فرهنگ یا مجموعه ارزشهای مادی و معنوی بشر در بستر و آیینه متون ادبی و آثارهنری متجلی میشوند. از آنجا که رابطه ادبیات و هنر باعث رشد انسانی و بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی میشود پستوجه به این موضوع، ضروری و کارآمدست. روش این پژوهش بنیادی و کتابخانهای بوده و با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی انجام گرفته است

ادبیات، هنر، موسیقی، نویسندگی، مجسمهسازی، نقاشی، سینما، تیاتر، معماری