مهران محبوبی مقدم - کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی، دبیر ادبیات آموزش و پرورش شهرستان بروجرد

گرچه خردگرایی و اندیشهورزی انسان امروز راه هرگونه اعتقاد به اساطیر را میبندد اما بسیاری ازشاعران با مطرح کردن برخی از اساطیر قدسی و مینوی با بازآفرینی آنها به بدویت انسان مضامینی نومتناسب با روزگارشان میآفرینند. سیاوش کسرایی از جمله شاعرانی است که توانسته با هوشمندی از اسطوره ساده آرش کمانگیر، اسطورهای که حتی در شاهنامه هم بدان اشاره نشده است، مضمونینو بیافریند. او با توجه به رویدادهای مهم ) سیاسی – اجتماعی ( 28 مرداد سال 32 و احساس نیاز مردم به یک منجی و مصلح اجتماعی که با فدای جان خود رفع ستم و تبعیض کند این منظومه را بوجودآورد. وی با تکیه بر تخیل قوی و با انگیزه سیاسی و اجتماعی با تغییر شخصیت آرش، افزودن شخصیت جدید، گنجاندن عقاید ایدیولوژیک و تغییرعامدانه وزن تلاش کرده است تا بر تاثیرگذاری هرچهبیشتر این اسطوره در اذهان مردم ستم دیده روزگارش بیفزاید. این مقاله با پرداختن به نمونه هایی از هوشمندیهای شاعر، در سرودن منظومه آرش کمانگیر موفقیت او را در بازآفرینی اسطورهها و کاربرد آن در خیزش اجتماعی نشان داده است.

اسطوره، اسطورههای ثانوی، آرش کمانگیر، سیاوش کسرایی