لیلی باغبان - کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند، کارشناس فرهنگی و پیشگیری شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان خراسان جنوبی

این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی با هدف بررسی رابطه الگوهایارتباطی خانواده و شیوه های فرزند پروری با باورهای غیرمنطقی درفرزندان دارای پدر یا مادر معتاد است. جامعه آماری این پژوهشکلیه افراد معتاد دارای فرزند هستند که شامل 260 نفر بودند که بهمرکز ترک اعتیاد شماره دو بیرجند مراجعه نموده اند. بر اساس فرمولکوکران تعداد 155 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفی سادهانتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل سهپرسشنامه الگوی ارتباطات خانواده، پرسشنامه شیوه های فرزند پروریو پرسشنامه باورهای غیرمنطقی است. داده های آماری با استفاده ازآزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون موردبررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که بین جهت گیری گفت وشنود و باورهای غیرمنطقی رابطه معناداری یافت نشد. بین جهت گیریهمنوایی از مولفه های الگوهای ارتباطی خانواده و باورهای غیرمنطقی فرزندان والدین معتاد رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بینشیوه فرزند پروری سهل انگاری و شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی ازمولفه های شیوه فرزند پروری با باورهای غیر منطقی فرزندان که دارایپدر یا مادر معتاد بودند رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنیننتایج نشان می دهد که بین شیوه فرزند پروری استبدادی با باورهایغیر منطقی فرزندان، رابطه معناداری وجود ندارد. بر طبق نتایجمدل رگرسیون توانست 39.7 درصد باورهای غیر منطقی را تبیین کند.

الگوهای ارتباطی خانواده، شیوه های فرزند پروری، باورهای غیرمنطقی