زینب سلیمانی کاجی - دانشجوی کارشناسی ارشد،گروه روانشناسی ومشاوره،پردیس علوم و تحقیقات یزد،دانشگاه آزاد اسلامی واحدیزد
علیرضا بخشایش - دانشیار دانشگاه یزد، یزد
محمدحسین فلاح یخدانی - دانشیاردانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد

این پژوهش با هدف تبیین استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی بر اساس جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی مادر صورت پذیرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد بودند. در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 150 نفربرآورد گردید. در این پژوهش دو متغیر موردبررسی قرار گرفتند، لذا به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن، جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده و چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر مبین این است که بین شاخص جهت گیری مذهبی و استرس ادراک شده همبستگی معناداری وجود دارد. در این پژوهش بین استرس ادراک شده وجهت گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبت ومعناداری مشاهده و همچنین بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی درونی همبستگی معناداری مشاهده نگردید. این مطالعه نشان داد توجه به سلامت مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی در جهت بهبود وضعیت زندگی و پذیرش این کودکان ضروری است. شناسایی عوامل ایجاد استرس در این والدین و حمایت اجتماعی و درمانی و ارایه خدمات به این خانواده ها و برنامه ریزی دقیق و ارایه راهکارهای درمانی ویژه و آگاهی بخشی به خانواده ها می تواند از بروز عقب ماندگی ذهنی فرزندان تاحدود زیادی بکاهد وبر سلامت روان ماداران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اثر بگذارد. و در نتیجه به پذیرش و بهزیستی این کودکان از جانب خانواده در مرحله نخست وپذیرش آنان در جامعه در وحله دوم بینجامد.

استرس ادراک شده، جهت گیری مذهبی(درونی، بیرونی)، کودکان عقب مانده ذهنی