بهزاد محبی - عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی

امروزه داشتن زندگی مناسب در محیط شهری صرفا منوط به داشتن امکاناتی چون آب و برق و امکانات آموزشی وبهداشتی نیست و به دلیل پیچیدگی های زندگی شهری مساله پا فراتر از این موارد گذاشته و نیازهای جدیدی برای شهروندان تعریف شده است، هر اندازه که شهر بزرگتر شود مسایل شهری نیز دارای گرههای بزرگتر میگردند و به همان اندازه شهروندان درگیر مواری چون آشفتگی فکری، احساس ناامنی، ترافیک، آلودگی صوتی و اغتشاشات بصری خواهند شد. متخصصین حوزهای علوم رفتاری منشا بسیاری از ناهنجاریهای رخ داده در محیط های شهری را وجود عوامل ذکر شده می دانند، زمانی که فرد شهرنشین با هجوم انواع و اقسام مشغله های ذهنی رودور می شود به کجا باید پناه ببرد، روانشناس، پارک و یا بایستی از شهر فرار کند در این فرایند منظر شهری نقش مهمی می یابد و نظریه هایی مبتنی بر اینکه شهر به عنوان یک پیکره واحد، در ضمن اینکه گردشگاه، پارک، سینما، موزه و.... غیره دارد خود بایستی نگارخانه ایی زیبا باشد. در این جاست که بحث تعامل هنر و شهر آغاز می شود و هنرهای زیر مجموعه گرافیک محیطی، می توانند در رسیدن به منظر شهری مناسب نقش عمده ایی را ایفا نمایند. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که ساختار شهری تاثیری عمده بر رفتار و عمکرد شهرنشینان دارد و نمونه هایی متعددی بر این مورد اذعان دارند که در مناطق با جلوه زیباتر ناهنجاری های اجتماعی کمتری در نسبت با مناطق دارای اغتشاشات بصری، صورت گرفته است. نگارنده در مقاله حاضر که از نوع مقالات کیفی محسوب می شود به روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ایی و نیز مشاهدات عینی سعینموده تا ضمن تحلیل مساله در پی یافتن و ارایه الگویی جهت این تعامل و تبیین ضرورت آن باشد.

شهر، شهروند، اغتشاشات بصری، هنر، منظر شهری، گرافیک محیطی