مقایسه تاثیر یادگیری مبتنی برحل مسیله گروهی و آموزش سنتی بر ارتقاء تفکر انتقادی دانش آموزان

دانش آموزان بخش عظیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند که برای روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست ویکم باید به طور فزایندهای مهارت های تفکر انتقادی را برای تصمیم گیری مناسب و حل مسایل پیچیده فراگیرند و مهارت خودرا در تفکر و استدلال افزایش دهند ، داده های موجود را پردازش کنند و آن ها را بکارگیرند. بنابراین هدف پژوهشحاضر،مقایسه تاثیر یادگیری مبتنی بر حل مساله گروهی و آموزش سنتی برتفکر انتقادی دانش آموزان بود .روش تحقیق از نوعشبه آزمایشی طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است .ابزار به کاررفته در پژوهش ،پرسشنامه گرایش به تفکرانتقادی بود.نتایج نشان داد که گرایش به تفکر انتقادی در مولفه های تحلیل ،ارزشیابی ، استدلال قیاسی در گروهی که با روشیادگیری مبتنی برحل مساله گروهی آموزش دیده بودند نسبت به گروه کنترل که با شیوه سنتی آموزش دیده بودند بیشتر است.اما در مولفه استنباط تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.

Keywords:

حل مسیله گروهی , تفکر انتقادی , تفکر خلاق