از من در پدیدار شناسی تا خود درروان شناسی با تاکید بر پدیدارشناسی هوسرل و روان شناسی راجرز

Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 480

This Paper With 20 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JHSR-3-11_002

تاریخ نمایه سازی: 17 مرداد 1396

Abstract:

دوران جدید در نزد دکارت با نیت دست یافتن به مبدایی یقینی و شک ناپذیر با می اندیشم آغاز و در نتیجه منجر به اولویت و محوریت من گردید. ظهور همین خواست در دوران معاصر به وجهی دیگر در پدیدارشناسی هوسرل نمود و بروز کامل دارد. این جستار کوشیده است تا با روش تحلیلی-توصیفی ابتدا ضمن ارایه سیر اندیشهی فلسفی هوسرل، تطور من را در دوره های فکری او نشان داده، ثابت کند من شناسی در کانون پدیدارشناسی او قرار دارد. در این راه برای رسیدن به من محض و من استعلایی، گفتن از تعلیق، تاویل و قصدیت، اجتناب ناپذیر؛ در عین حال، من دیگر و جهان روزمره بدون لحاظ من و بی همبستگی با آن بی اعتبار است. روان شناسی معاصر نیز بی توجه به خود نبوده است ؛ خود نزد کارل راجرز به عنوان یکی از انسان گرایانی که در مطالعه ی شخصیت و رفتار آدمی رویکرد پدیدارشناختی را برگزیده مفهومی بنیادین دارد. در این حوزه، میدان پدیداری قابل تطبیق با میدان عمل من در هنگامه ی قصد و التفات و من حاصل از تعلیق و تاویل، متناظر با خود است. باری، هوسرل نه این که صرفا من دکارتی را یگانه مبداء نخستین یقین بلکه آن را رابطه ی بین می اندیشم و متعلق فکر می داند ؛ بر این اساس حقیقت، صرف مطابقت اندیشه و متعلق آن نیست بلکه تجربه ای فعال، عین قصدیت و حضور و منوط به صیرورت تکوینی من است. مساله ی جوهریت نفس گرچه در دو حوزه ی پدیدارشناسی و روان شناسی، هر یک به زبان خود، مورد تصریح قرار می گیرد اما روحانیت نفس همچنان مسکوت مانده است. وقتی قرار است به انسان از منظر پدیدارشناسی نگریسته شود، روان شناسی، صرفا مطالعه ی تحصلی و بالینی آدمی نیست بلکه در این رویکرد انسان در عالم و در رابطه با جهان و دیگران لحاظ میشود. خود در این نگاه، آن بخش از میدان پدیداری است که شخص آن را به صورت من فاعلی تجربه میکند.

Authors

محمدرضا شمشیری

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان. خوراسگان