بررسی تاثیر آموزههای دینی بر مدیریت احساسات

احساسات نقشی پررنگ و غیرقابل انکار در زندگی ما دارند. حتی میتوان چنین ادعا کرد که بین کیفیت زندگی واحساسات، رابطه متقابل وجود دارد. کار، در واقع تجربهای احساسی است و منشا تجربه، احساسات منفی نظیر عصبانیت، یاس، اضطراب و شرمندگی از یک سو و احساسات مثبت نظیر حس تعلق، افتخار و انسجام از سوی دیگر میباشد. مدیریتاحساسات، مجموعهی کنشهای انسان در ابراز یا کتمان احساسات است. امری که افراد در زمان اشتغال در یک سازمان بهعنوان کارمند یا مدیر ناگزیر از انجام آن هستند. مدیریت احساسات اما، همیشه مثبت نیست و میتواند کارکنان را بهعدم صداقت، بیگانگی از خود، پریشانی روانی و فرسودگی سوق دهد. مدیریت معاصر باوجود پیشرفتهای علمی و فناورانه با مشکلاتی نیز روبرو است. تایید ناکارآمدی دیدگاههای صرفا مادی برای رفع مشکلات و تامین سلامت روانی کارمندان در مطالعات متاخر، و تولد مفاهیمی نظیر هوش معنوی موید این پدیده است. تحقیق حاضر، ابتدا با مرور مطالعات جهانی در خصوص احساسات و مدیریت آن، سعی در ارایه تصویری از ادبیات متداول در مجامع علمی داشته و سپس با بررسی مطالعات انجامشده، تاثیر آموزههای دینی بر مدیریت احساسات و رفع پریشانی روانی را بررسی میکند. از مرور مقالاتمرتبط این نتیجه به دست میآید که دینداری در مرحله اعتقاد و عمل، عواقب مدیریت احساسات را تعدیل میکند و افرادی که گرایش دینی دارند، کمتر از بقیه دچار بیصداقتی و پریشانی روانی میشوند

Keywords:

احساسات , مدیریت احساسات , هوش هیجانی , کار احساسی , ایمان