مروری بر نظریه های ساختار سرمایه

ساختار سرمایه همواره یکی از موضوعاتی هست که بیشترین توجه را در حوزه مدیریت مالی به خود اختصاص داده است، زیرا به صورت مستقیم بر ارزش سهام شرکت تاثیر می گذارد. ساختار سرمایه در ارتباط با ارزش شرکت همچون یک شمشیر دو لبه عمل میکند. از طرفی وجود بدهی در ساختار سرمایه منجر به استفاده شرکت از تخفیفات مالیاتی میشود، زیرا هزینه بهره، هزینه قابل قبول مالیاتی است که این امر منجر به افزایش سودآوری شرکت و متعاقبا افزایش ارزش شرکت می شود. اما از طرفی وجود بدهی بیش از حد در ساختار سرمایه منجر به افزایش ریسک مالی شرکت، هزینه های آشفتگی مالی و هزینه های ورشکستگی می شود، که این امر باعث افزایش هزینه های شرکت و در ادامه موجب کاهش ارزش شرکت می شود. از این رو تعیین ساختار سرمایه بهینه یکی از مسایل اساسی تامین مالی شرکت ها به شمار می رود و نظریات مختلفی برای رسیدن به این مهم ارایه شده است. این مقاله به مروری بر نظریه های موجود ساختار سرمایه پرداخته است، که این نظریه ها به دو بخش نظریه های نوین و نظریه های سنتی قابل تفکیک می باشند. به طور کلی کانون توجه این نظریه ها به تاثیر نوع منبع تامین مالی بر ارزش شرکت بر می گردد. پژوهش ها نشان می دهد که هیچ یک از الگوها و نظریات فعلی به تنهایی نمی تواند عوامل موثر در تعیین ساختار سرمایه را تبیین کند و بدین ترتیب بزرگترین مشکل موجود، فقدان نظریه جامع و فراگیری است که بتواند رفتار تامین مالی و ساختار سرمایه شرکت ها را به طور کامل شرح دهد و پیش بینی کند. ضمنا هیچ نشانه ای مبنی بر تدوین چنین نظریه ای در آینده نزدیک مشاهده نمی شود.

Keywords:

ارزش شرکت , ساختار سرمایه , تیوری توازن ایستا , تیوری سلسله مراتب , تیوریهزینه های نمایندگی , قضیه مودیلیانی و میلر