مریم زجاجی قمی - دانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی عمومی– دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان
علیرضا کاکاوند - دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

هوش معنوی بدنبال گسترش مفهوم هوش به سایر قلمروها، ظرفیت ها و توانایی های انسان مطرح شد. طرحواره های ناسازگاراولیه موضوع هایی ثابت و دراز مدتی هستند که در دوران کود کی به وجود می آیند. این پدیده می تواند تحت تاثیر موضوعاتیچون کیفیت زندگی افراد در طول زندگی شان و همچنین رفتار و جهت گیری مذهبی والدین موثر واقع شود. حال سیوال ایناست که آیا برایند این عوامل و جهت گیری مذهبی والدین می توانند در هوش معنوی و رفتار فرزندان موثر باشند. مقاله حاضردر پی بررسی ارتباطات بین مولفه های هوش معنوی با طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی دانش آموزان تیزهوشناحیه یک قزوین و جهت گیری مذهبی مادران آنها می باشد. بر این اساس 220 دانش آموز دختر به روش تصادفی انتخابشدند و از آنها و مادران آن ها درخواست شد تا به پرسشنامه های مختلف مربوطه پاسخ دهند. بعد از اطمینان از پایایی پاسخ هاو با بکارگیری نرم افزار SPSS و نیز استفاده از مدل های آماری همبستگی و رگرسیون چند متغیره فرضیه های تحقیقمورد آزمون قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد در حالیکه همبستگی مثبت و معناداری بین هوش معنوی با کیفیتزندگی و جهت گیری مذهبی مادرانشان وجود دارد همبستگی منفی بین هوش معنوی با طرحواره های ناسازگاری وجود دارد.همچنین همبستگی منفی معنی داری بین کیفیت زندگی طرحواره های ناسازگاری اولیه و جهت گیری مذهبی مادران مشاهدهگردید. این همبستگی معکوس بین طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی مادران نیز وجود داشت. همچنین باتخمین مدل رگرسیونی ملاحظه شد که بیش از 14 درصد از واریانس متغیر وابسته هوش معنوی توسط 3 متغیر کیفیت زندگی،طرحواره های ناسازگار اولیه، جهت گیری مذهبی مادران توضیح داده می شود که تاثیرهمه آنها معنا دار ولی علامت ها وضرایب آنها متفاوت می باشند. مهمترین نتیجه آن می باشد که جهت گیری مذهبی مادران منجر به استفاده از هوش معنویدانش آموزان در برخورد با مشکلات روزمره آنها شده وهمچنین آنها از طرحواره نازسازگاری اولیه کمتری بر خوردار بوده اند.

هوش معنوی، اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، کیفیت زندگی، جهت گیری مذهبی، دانش آموزان تیزهوش