واکاوی تحولات مفهوم جنایت علیه بشریت با توجه به آراء محاکم بین الملل

رشد و پیشرفت فناوری سبب شده که به موازات آن پدیده مجرمانه و انواع آن نیز دچار تحولاتی شود که از جمله تحولات آن که ناشی ازرشد و پیشرفت تکنولوژی بود این است که مجرم می تواند در اولین فرصت از کشور خود یا محل وقوع جرم متواری شده به کشور دیگر پناهببرد . اما جرایمی که یک مجرم انجام می دهد ممکن است متفاوت باشد از سرقت ، قتل ، غارت ، هواپیما ربایی ،دزد دریایی ،تجارت زنانوکودکان گرفته تا برخی از جرایم خطرناک بین المللی مانند نسل کشی ، جرایم علیه بشریت و جنایت جنگی که ارتکاب آنها احساسات جامعه بشریت را به شدت جریحه دار خواهد کرد . با توجه به اینکه دهکده جهانی در حال ایجاد شدن است نیازمند یک عزم بین المللیهستیم که با این جرایم خطیر به خوبی مقابله کند به گونه ای که نه نظم عمومی جامعه بین المللی بر هم خورد و نه به بهانه نظم عمومی مجازات این افراد معلق بماند و یا اصلا مورد مجازات قرار بگیرند . یکی از این جرایم جنایت علیه بشریت است که مبنای جرم انگاری آنحمایت از حقوق بشریت است ، حقوقی که سیار بنیادین می باشد ممکن است نقض شوند . مانند حق حیات ،آزادی ، امنیت و ... . ماده 7 اساسنامه دیوان کیفری بین الملل در مقام تعریف این جرم بیان میدارد که منظور از جنایت علیه بشریت در این اساسنامه هر یک از اعمال مشروحه زیر است : هنگامی که چارچوب یک حمله گسترده یا سازمان یافته بر ضد یک جمعیت غیر نظامی و با علم به آن حمله ارتکاب می یابد . در این نگارش که به شیوه کتابخانه ای و رجوع به مقالات و پایان نامه ها انجام شده است پس از ارایه کلیاتی از جرایم بین المللیو معرفی آنها نهایت به یکی از آنها که جنایت علیه بشریت است خواهیم رسید و در آنجا به این مسیله خواهیم پرداخت که تحولات اساسی که این جرم بین المللی در گذر تاریخ برخوردید چیست وهمچنین به بررسی مبنای این تحولات خواهیم پرداخت وبیان خواهیم کرد که آراء دادگاه های بین المللی راجع به این جرم و رویه بین المللی به مرور باعث ایجاد چه تغییراتی در آن شده است