حسن مهاجر - کارشناس ارشد رشته مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
سیدمحمدرضا حسنی - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، قم، ایران
سجاد حکیمی - کارشناس ارشد معارف اسلامی و حقوق، گرایش عمومی، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، تهران، ایران.

می دانیم مدیران ارشد همواره در جستجوی راه حلی برای بهبود عملکرد سازمان خود هستند که بدون شک دست یافتن به این مهم بدون ارزیابی سازمان امکان پذیر نیست. از آنجایی که نظام های سنتی ارزیابی عملکرد، فاقد کارایی لازم در ارتقاء بهره وری نیروی کار می باشند که نهایتا این امر موجب بهبود عملکرد سازمانی را در پی دارد، لذا نیاز به چرخش از این نوع نظام ها به نظام های نوین مدیریت عملکرد به نحو چشمگیری محسوس است. روش کارت امتیازی متوازن (BSC) به عنوان یک روش نوین ارزیابی عملکرد، می تواند به عنوان ابزاری جهت سنجش و ارتقا عملکرد سازمان مورد استفاده قرار گیرد. واضح است که روش BSC به عنوان یک روش علمی که بر مبانی غربی پایه گذاری شده است، مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجایی که معیارهای ارزیابی بیان شده از دیدگاه اسلام ممکن است با معیارهای غربی از جمله روش BSC متفاوت باشد، لذا بر آن شدیم تا به مقایسه نظام ارزیابی سازمان در نهج البلاغه با نظام ارزیابی BSC بپردازیم. نتایج تحقیق نشان دادند که معیارهای مالی و فرآیندهای داخلی براساس نهج البلاغه تفاوت عمده ای با معیارهای متناظر آن براساس مدل BSC دارند. در خصوص معیارهای رشد و یادگیری تفاوت اندکی بین این دو مدل وجود داشته و معیارهای مشتری در این دو مدل شباهت زیادی با یکدیگر دارند.

نظام ارزیابی سازمان، کارت امتیازی متوازن، نهج البلاغه، معیارهای ارزیابی