رضا محمدی - کارشناس ارشد مدیریت اجرایی ( EMBA )، دانشگاه علوم و تحقیقات، اهواز، خوزستان

هدف اصلی پژوهش بررسی ارتباط میان مدیریت دانش و فرمول بندی استراتژی در شرکت های پیمانکاری است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان و مدیران چند شرکت پیمانکاری در حوزه فعالیت های ساختمانی و صنعت ساخت تشکیل می دهند. با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده نمونه ای به حجم 120 نفر انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه مدیریت دانش 32 سوالی که دارای ابعاد کسب دانش، خلق دانش، تسهیم دانش، ذخیره سازی دانش و بکارگیری دانش؛ و برای سنجش فرمول بندی استراتژی نیز از پرسشنامه 18 سوالی که دارای ابعاد شفافیت ماموریت، چشم انداز و اهداف، جامعیت ارزیابی گزینه ها و رسمیت فرمول بندی استراتژی است. به منظور استنباط آماری و تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شده است. با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و فن تحلیل مسیر معناداری روابط به دست آمده آژمون گردید تا نهایتا مدل مفهومی پژوهش به درستی به دست آید. خروجی نرم افزار نشان دهنده مناسب بودن مدل ساختاری برازش یافته برای آزمون فرضیه می باشد ( نسبت مربع کای به درجه آزادی حدود 1 مقدار مناسب و پایینی است). مقدار GFI=0.947، RMSEA=0.023 و AGFI=0.909 نیز نشان دهنده مناسب بودن برازش مدل ساختاری است. به عبارت دیگر، داده های مشاهده شده به میزان زیادی منطبق بر مدل مفهومی پژوهش است.

مدل معادلات ساختاری، مدیریت دانش، فرمول بندی استراتژی، شرکت های پیمانکاری