حیدر قلی زاده - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی

مفعولبه از عناصر نحو ی به ظاهر سهل ، اما به واقع ممتنع عربی است. این عنصرنحوی از ام هات حالات نحو ی و دارای بلاغت نحوی و معنایی ویژه ای است که در متون نحو ی و زبانی کمتر بدان پرداخته اند. مفعولبه از نظر بلاغت نحو ی- معنایی دارا ی معانی و مفاهیم خاصی است ؛ از جمله تمامیت، کلیت، جامعیت، شاملیت، شدت، اقتراب کامل، تحصیل و تحصل تام و فراگیر، ا ختصاص یا تخصیص، تاکید و مبالغه، رسایی فزون تر و ... . این بلاغت را به نوع ی در زبان فارسی کهن نیز میتوانیم بجو ییم. بلاغت مفعول به را از طر یق مقا یسه با برخی دیگر از حالات نحو ی ا ز جمله مفعول فیه و جار و مجرور و نیز از طریق بررسی تاثیر حروف جر زا ید در کارکرد مفعولبه میتوان روشنتر بیان نمود . با ا ینکه بسیاری از منصوبات ر یشه در مفعول به دارند ، اما کارکرد معنا یی و بلاغ ی مفعولبه مستقل از منصوبات د یگر است . از این رو تحل یل بلاغت نحو ی- معنایی مفعول بهمیتواند منظر ی د یگر از توانا یی ها ی ترجمه را فرارو ی مترجم ان قرار دهد . پرداختن به جنبه های بلاغ ی در نحو و معنا ی مفعولبه گامی است در رسیدن به ترجمههای بلاغی یا وفادار.

مفعول به/ نحو عربی/ بلاغت زبانی/ ترجمه قرآن/ زبانشناسی / دستور