سیما سیمیاری - دبیرستان های چالوس، مازندران، ایران دانش آموخته کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی و دبیر ریاضی دوره متوسطه دوم دبیرستان های چالوس
مهرزاد باروج کیاکلایی - آموزش و پرورش شهرستان چالوس، مازندران، ایران دانش آموخته کارشناسی ارشد چوب و کاغذ (صنایع سلولزی) و معاون آموزشی آموزش و پرورش شهرستان چالوس

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین دانش، نگرش و مهارت یادگیری مبتنی بر مغز در دبیران دوره متوسطه دوم شاخه نظری شهرستان چالوس انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره متوسطه دوم شاخه نظری شهرستان چالوس برابر با 189 نفر در سال تحصیلی 1395-96 بود که برحسب جدول کرجسی و مورگان 127 دبیر 69) زن و 58 مرد) بهروش نمونهگیری تصادفی طبقهای بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بررسی یادگیری مبتنی بر مغز کلینک (2009) بود. روایی محتوایی پرسشنامه طبق نظر متخصصان و دبیران و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ (0/79) مورد تایید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای t تک نمونهای، همبستگی پیرسون و t گروههای مستقل استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که میزان دانش، نگرش و مهارت دبیران درباره یادگیری مبتنی بر مغز مطلوبهمچنین،نبوده است. بین دانش و نگرش، بین دانش و مهارت و نیز بین نگرش و مهارت دبیران درباره یادگیری مبتنی بر مغز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .(P≤0/05) علاوه بر آن، بین سطح آگاهی دبیران درباره یادگیری مبتنی بر مغز براساس متغیر جنسیت، تفاوت معناداری وجود ندارد .(P> 0/05)

دانش، نگرش، مهارت، یادگیری مبتنی بر مغز، دبیران دوره متوسطه دوم