محمدعلی فیض پور - عضو هییت علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه یزد
فاطمه آسایش - کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان
شهرام گلستانی - استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان

ایجاد فرصت های جدید شغلی را می توان موثرترین مسیر کاهش شکاف درآمد ی و کاهش فقر بین مناطق شهری و روستا یی، افزایش درآمد روستاییان، ایجاد انگیزه برای ماند گاری در روستاها و در نتیجه، کاهش مهاجرت از مناطق روستایی تلقی نمود . در این میان، راه اندازی بنگاه های کوچک و متوسط زودبازده در روستاها می تواند در نزدیک شدن به اهداف مذکور و ایجاد اشتغال نقش قابل توجهی داشته باشد . بر این اساس، این پژوهش م ی کوشد تا با بررسی تمایز احتمالی موجود بین اشتغال ایجادشده و اشتغال پیش بینی شده به بررسی عوا مل موثر بر میزان این تمایز در استان کرمان بپردازد . داده های این مطالعه، مربوط به کلیه بنگاه های کوچک و متوسط زودبازد ه ای است که در مناطق روستایی استان کرمان طی سال های 1385 تا 1389 ، فعالیت نموده اند. داده های مذکور به صورت سا لیانه به دست آمده و برا ی تبیین تمایزات موجود از روش آنا لیز کووار یانس ACOVA استفاده شده است . نتایج این پژوهش نشان می دهد ویژگی مکانی، ویژگی فرد ی، و یژگی بنگاه، و یژگی مخارج، ویژگی فعالیت، دستگاه اجرا یی و بانک عامل بر میزان انحراف از اشتغال پیش بینی شده تاث یر معنی داری دارند. بر این اساس، بنگاه های دارای طرح های از نوع توسعه ای و خوداشتغالی نسبت به سایر بنگاه ها موفق تر عمل نموده اند. همچنین، بنگاه هایی که بانک عاملاعطا کننده تسهیلات به آن ها بانک های سپه، مسکن و ملت بوده، نسبت به سایر بانک ها در پرداخت تسهیلات، تخصصی تر عمل نموده اند . علاوه بر آن، نتایج نشان می دهد بنگاه هایی که توسط زنان و شرکت های حقوقی راه اندازی و در شهرستان های بم و زرند و در بخش های خدمات و صنعت فعالیت نموده اند و نیز بنگاه هایی که توسط سازمان صنعت، معدن و تجارت و اداره تعاون، کار و امور اجتماعی به عنوان دستگاه اجرا یی تحت نظارت بوده اند، نسبت به سایر بنگاه ها در کاهش میزان انحراف از اشتغال پیش بینی شده موفق تر بوده اند.

بنگاه های کوچک و متوسط زودبازده، مناطق روستایی استان کرمان، اشتغال پیش بینی شده اشتغال ایجادشده، مدل ACOVA