تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع یک به منظور ارایه مراقبت پرستاری

Publish Year: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 319

This Paper With 10 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JDN-5-2_006

تاریخ نمایه سازی: 21 فروردین 1397

Abstract:

مقدمه و هدف: دیابت نوع یک، یکی از بیماری متابولیکی مزمن است که بروز سایر اختلال ها از جمله افسردگی و کیفیت زندگی پایین به همراه آن گزارش شده است. گروه درمانی شناختی رفتاری یکی از روش های مرسوم برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع یک به منظور پرستاری و مراقبت از آنان انجام شد.مواد روشها: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش همه بیماران مبتلا به به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن بیماران دیابتی شهر ارومیه در سال 1393 بودند . از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (هر گروه 15 نفر ) جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای با روش گروه درمانی شناختی رفتاری آموزش دید. همه افراد پرسشنامه افسردگی بک و پرسسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با روش کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند.یافتهها: یافته ها نشان داد میان گروه های آزمایش و کنترل در هر دو متغیر افسردگی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری باعث کاهش معنادار افسردگی و افزایش معنادار کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع یک شده است .(P≤0/01)بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع یک موثر بود. بنابراین برای پرستاری و مراقبت از بیماران مبتلا به دیابت نوع یک مشاوران، روانشناسان بالینی و درمانگران می توانند از روش گروه درمانی شناختی رفتاری برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی آنان استفاده کنند

Authors

آرزو بیگی

گروه روانشناسی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران

علی زینالی

گروه روانشناسی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران