بررسی رفتارهای پرخطر در دانش آموزان خانواده های تک همسری و چند همسری و رابطه آن با ادراک شیوه والدین
Publish place: 2nd National Congress of Psychology and Psycho social Damage
Publish Year: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 391
نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
PPDMED02_079
تاریخ نمایه سازی: 16 تیر 1397
Abstract:
زمینه و هدف: رفتارهای پرخطر بهزیستی نوجوانان را در معرض خطر قرار می دهند. لذا این پژوهش درصدد بررسی رفتارهای پرخطر و ابعاد آن در دانش آموزان خانواده های تک همسری و چند همسری و رابطه آن با ادراک شیوه والدین است. روش مطالعه: جامعه آماری پژوهش تمامی فرزندان خانواده های چندهمسری و تک همسری شهرستان نیکشهر، تعداد 53 پسر و 44 دختر خانواده های چندهمسری و تعداد 62 پسر و 38 دختر خانواده های تک همسری با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس ادراک شیوه والدین رابینز (1994) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها: نشان داد تفاوت آماری معناداری بین فرزندان خانواده های تک همسری و چندهمسری در زیرمقیاس-های رانندگی خطرناک، خشونت، کشیدن سیگار، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل، کشیدن قلیان، خطرپذیری جنسی و نمره کلی رفتارهای پرخطر (0/005> p، F=12/127) وجود دارد با توجه به تفاوت میانگین ها، فرزندان خانواده های چندهمسری در نمره کلی رفتارهای پرخطر و زیرمقیاس های آن، نمره بیشتری نسبت به فرزندان خانواده های تک همسری کسب کردند (0/01> p). نتایج نیز نشان داد زیرمقیاس درگیری مادر با مصرف الکل و نمره کلی رفتارهای پرخطر، زیرمقیاس حمایت از خودمختاری مادر با کشیدن قلیان و گرایش به خطرپذیری جنسی، زیرمقیاس درگیری پدر با گرایش به خطرپذیری جنسی و زیرمقیاس حمایت از خودمختاری پدر با خشونت، گرایش به خطرپذیری جنسی و نمره کلی رفتارهای پرخطر در فرزندان خانواده های چندهمسری رابطه معکوس و معنادار دارد. نتیجه گیری: خانواده تاثیر به سزایی در کاهش آسیب های اجتماعی دارد.
Keywords:
Authors
مسعود رییسی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان، ایران
بهزاد ریگی کوته
دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم رفتاری، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران