محمد امینی تهرانی - دانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی مدرسه عالی قرآن و حدیث جامعه المصطفی العالمیه قم

از مسایل مهم در مهندسی فلسفه دانش تفسیر، بازشناسی با مفاهیم مشترک است که در ظاهر در برخی موارد زمینه ها و مسایل واحدی را دنبال می نمایند. با بررسی های به عمل آمده روشن می شود که گرچه ممکن است در بعضی موارد محدود، میان فلسفه دانش تفسیر و میان فلسفه تفسیر، علوم قرآنی و ریوس ثمانیه مشترکاتی وجود داشته باشد اما تفاوت های بسیار زیادی میان آن ها وجود دارد که باعث می شود همانندی میان آن ها به فراموشی سپرده شود. به لحاظ جایگاه، اهداف، مسایل، روش و رویکرد تحقیق میان فلسفه و دانش تفسیر و فلسفی تفسیر تفاوت وجود دارد. موضوع فلسفه تفسیر، تفسیر به عنوان یک فعل بر پدیده و موضوع فلسفه دانش تفسیر، دانش تفسیر است. با توجه به تعاریف متعددی که از علوم قرآنی ارایه شده است تفاوت های اندکی دانش تفسیر و با هر کدام از تعاریف، قابل بررسی و تحلیل است. برخلاف فلسفه دانش تفسیر، که موضوع علوم قرآنی، قرآن کریم است. رویکرد اصلی در ریوس ثمانیه معرفی اجمالی دانش تفسیر است درحالی که در فلسفه دانش تفسیر با رویکردی فلسفی منطقی و نگاهی کلان به مسایل دانش تفسیر از بیرون باز می شود و هدف در آن رشد دانش تفسیر و پیراسته کردن آن از آسیب های موجود در پیش رو است. نگارنده این تحقیق در صدد است تا با مهندسی فلسفی دانش تفسیر و سه موضوع و دانش مطرح شده، تفاوت ها و برخی نقاط اشتراک میان آن ها را به بحث بنشینند تا از این رهگذر، چهره دقیق تری از فلسفه دانش تفسیر به دست آید.

قرآن، فلسفه دانش تفسیر، فلسفه تفسیر، علوم قرآنی، زیوس ثمانیه