پژواک هراکلیتوس: هیچ متنی را نمی توان دوبار خواند!

گرچه تکثر و تعدد معنا، مرگ مولف و خواننده به مثابه مولف، موضوعات جدیدی نیستندو سال هاست که درباره این مفاهیم در مجامع ادبی بحث و تبادل نظر صورت می گیرد، اما این مقاله سعی دارد که بر نکته ای تازه تر تاکید کند، یعنی این نکته که هر متنی صرفا یک بار و فقط توسط یک نفر خوانده می شود. بنابراین در این مقاله تلاش شده است تا با رویکردی میان رشته ای و با استفاده از حوزه هایی همچون روانشناسی، فلسفه، ریاضیات، فیزیک و هنرهای تجسمی، به این موضوع پرداخته شود. لذا در ابتدا موضوع تغییر و دگردیسی از دیدگاه فلسفی و علمی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است تا نشان داده شود که تغییر و دگرگونی و عدم ثبات یکی از ویژگی های بارز زندگی و جهان، به خصوص در عصر حاضر است و در نتیجه، متون ادبی و تفسیر این متون نیز پیوسته در حال تغییر و دگرگونی بوده و از این قاعده مستثنا نیستند. سپس ضمن اشاره به تاثیر پدیدارشناسی در شکل گیری رویکرد خواننده محور، به نکات مهمی مانند موقعیت دریافت کننده و تاثیر آن در فرایند تفسیر و تولید معنا، انواع خواننده، و رابطه میان معنا و ناخودآگاه پرداخته شده است. در انتها نیز موضوع مرگ مولف و همچنین مرگ خواننده و متن مورد بحث و مطالعه قرار گرفته است.

Keywords:

متن , فرایند خوانش , خواننده , تکثر معنا , تفسیر