محمدباقر قالیباف - دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران
محمدهادی پوینده - دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران
مصیب قره بیگی - دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

State، به واسطه حضور همزمان در دو حوزه معرفت شناختی و علمی جداگانه به نام علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی، دارای معنا، کارکرد، ماهیت و معادل چندگانه ای شده است؛ به گونه ای که نوعی آشفتگی و عدم اجماع، به ویژه در میان جغرافیدانان سیاسی را سبب گردیده است. بر طبق متون مختلف State مفهومی انتزاعی است که با مجموعه ای از مفاهیم، ارزش ها و اندیشه ها در خصوص مسایل انسانی و فضایی درهم آمیخته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش فراتحلیل، کوشیده تا ابعاد فلسفی فضایی واژه State را واکاوی کند و به این پرسش پاسخ دهد که: چرا این واژه، معادل ها و معانی مختلف و گه گاه متضادی (به ویژه در حوزه علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی ایران) به خود می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد به نظر می رسد که دخیل شدن عناصر و سازه های جغرافیایی و فضایی، همچون کشور ، ملت و حکومت راه را برای تکثیر معنا و چندگانگی مفهومی آن هموار کرده است؛ به گونه ای که آن دسته از معناها و مفاهیم برآمده از State به واقعیت نزدیکتر هستند که عهلاوه بر دیدگاه ساختار عاملیتی State دیدگاه فضایی و کل نگرانه جغرافیا را دخالت دهند و توجه به همین امر است که دلیل تعدد معانی این مفهوم را روشن می سازد. بر این اساس، State برای بروز و ظهور عینی خود در وضعیت های مختلف در قالب یکی از عناور مادی تشکیل دهنده خود، یعنی سرزمین (کشور)، مردم (ملت) و حکومت متجلی می شود و علت تعدد معانی State نیز همین امر است.

State، کشور، دولت، حکومت، ملت