نگاهی به ادبیات کودک با رویکرد ادبیات داستانی

تفاوت در داستان هایی که از قرن هجده تاکنون برای ادبیات کودکان معنا محور و منبعی غنی برای آموزش آنان است. عامل اصلی می دهند که اند در نوع هنجارهایی است که داستان ها به آنها توجه داشته اند. بررسی ها نشان کودکان به رشته تحریر در آمده عاملی برجسته است و آموزش اول، ایده ارشاد کودکان داستان ها را چهار نوع هنجار اصلی از یکدیگر متمایز می کند. در هنجار در این هنجار، داستان های داستان محرک تفکر و تخیل کودک است. ارزش های اجتماعی از طریق این داستان ها صورت می گیرد داستان خوانی جمعی می تواند مشارکت او را برانگیزد و او را ترغیب کند تا به شخصیت ها شکل دهد، درباره وقایع مختلف داستان فکر کند، به جست وجوی راه حل بپردازد، خود را در موقعیت شخصیت های داستان بگذارد و در آن موقعیت تصمیم بگیرد. داستان خوب می تواند در کودک انگیزه ایجاد کند و دقت و تمرکز فکری او را جلب کند تا بتواند آنچه را فرا گرفته است در زندگی واقعی کودکان ابزاری اند که بین کودک و دانش و ارزش ها میانجی گری می کنند، به کار گیرد. داستان برای کودک در حکم بخشی از واقعیت است که می توان بر آن تکیه کرد و شاید برای همین است که درک صحیح آن و دوباره شنیدن آن بسیار مهم است. بازگویی و بازسازی داستان ها یکی از راهکارهای اصلی در آموزش تفکر فلسفی است و بخشی از چالش شناختی نه تنها از درک عناصر داستانی بلکه از رابطه بین داستان و واقعیت حاصل می شود

Keywords:

کودک , ادبیات کودکان , داستان