CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی نظریه دیکانستراکشن و جایگاه آن درمعماری باارایه( نمونه موردی موزه یهود برلین)

عنوان مقاله: بررسی نظریه دیکانستراکشن و جایگاه آن درمعماری باارایه( نمونه موردی موزه یهود برلین)
شناسه ملی مقاله: CAUCONF01_1015
منتشر شده در کنفرانس عمران، معماری و شهرسازی کشورهای جهان اسلام در سال 1397
مشخصات نویسندگان مقاله:

شعیب الدین پاکنام - دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تابناک لامرد
جواد عامری - کارشناس فنی ساختمان

خلاصه مقاله:
درابتدا، به بررس اصول و مفاهیم اصلی نظریه دیکانستراکشن که توسط فیلسوف قرن معاصر فرانسوی ژاک دریدا بررسی می شودکه این نظریه به معماری انتقال یافته است، می پردازد و این مفاهیم در معماری به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت شعاع به کاربرده نشده اند، به دلیل اینکه این نظریه ابتدا در فلسفه پایه ریزی شده و سپس وارد علوم دیگر وارد شده بعداز بررسی های متعدو متناسب با علم معماری تغییر کرده و سپس به کاربرده شده اند. در معماری دیکانستراکشن پیام معمار به مخاطب منتقل می شودکه این جمله بدین معنی نیست که معمار مانند مخاطب آزاد و رها باشد. مرزها شکسته شد،در معماری و فاصله ها ازبین می رود، نگرش های چند وجهی وچند معنایی در معماری به نام دی کانستراکشن و به تبع آن معماری فولدینگ پدیدارمی شودکه از فلسفه و با دریدا آغاز شد و پایش به بسیاری از علوم دیگر کشیده شد. از آنجایی که نحوه ی تفکر، تفسیر، فلسفه و رخدادها تاثیر غیر قابل انکاری بر هنر و به طورخاص معماری دارند. نظریه دیکانستراکشن به دنبال معماری پسانوگرایی است که در تلفیق با سنت و تاریخ گرایی، نیاز مخاطبان را برآورده می کند و علاوه بر آن مفاهیمی راازدل ایده های معماری بیرون می کشد. بااین حال که این مفاهیم و معانی غیر قابل پیش بینی و دارای هیجان، پویایی و تحرک در ذات این تفکر هستند. دیکانستراکشن از دهه های 60 الی70 میلادی شروع شد ،که سرآغازی شد برای ساختارشکنی در معماری پسانوگرا ، این سبک متاثر از نظریه واسازیست که برآیندی از نشانه شناختی به حساب میآید. در این معماری با خردگرایی و خرد خرد کردن، علاقه به دستکاری سطوح ساختار یا رویه بیرونی یک طرح ، شکل های معوج که با تحرک و جابجا کردن عناصر معماری چنین ساختار و پوشش های ساختمانی به چشم میآید و شناخته میشود. شکل بیرونی ساختمان که ازظاهری ساختارشکنی و غیرقابل پیشبینی بودن و ناهنجاری مهارشده نمایان می شود.این پژوهش می کوشدتابابررسی کتابخانه ای اسنادی برای شناختن و جست و جوپیرامون این نوع نظریه که ابتدااز فلسفه شروع شد ودرزمینه معماری بروز کرد ، هدف آن است که ضمن تبیین نظریه دیکانستراکشن و شالوده شکنی، به مطالعه و بررسی نحوه پیوند این نظریه با معماری بپردازد.

کلمات کلیدی:
معماری ، مخاطب ، پسانوگرا ، ساختارشکنی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/776116/