مهدی محمودی - استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه پیام نور؛ ایران
سکینه خلیفه - دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش دانشگاه پیام نور

هدف پژوهش حاضر تبیین یادگیری تلفیقی از دیدگاه مکاتب فلسفی، با تاکید بر دیدگاه و مکاتب فلسفیمی باشد .لذا در این رابطه با استفاده از شیوه تحلیل مفهومی، ابتدا تعریف یادگیری، دیدگاه های فلسفیو نیز مکاتب فلسفی یادگیری ارایه شده است. سپس اصول اساسی فلسفه یادگیری بیان گردیده است.از دیدگاه فلسفی یادگیری تلفیقی را می توان به عنوان شناخت شناسی مطرح نمود که به بررسیخواستگاه، ماهیت، حدود و روش های اطلاعاتی می پردازد. روانشناسان بطور کلی کسب معلومات را با دوجنبه خرد-گرایی و تجربه- گرایی در ارتباط با محیط می دانند. با توجه به اهمیت موضوع یادگیری تلفیقیو نقش مهم آن در جوامع بشری مکاتب بزرگ فلسفی مورد بررسی قرار داده می شوند. در این قسمتمکاتب خردگرایان، تجربه گرایان و عمل گرایان توضیح داده می شود.فلسفه به عنوان نظریه وتعلیم وتربیت به عنوان عمل تلقی می شود. فلسفه از لحاظ نظری ما را باجهانوانسان آشنا می سازد که درشخصیت ما تاثیر می گذارد وگرایشی خاص درما بوجود می آورد. تقویت اینتمایل کار تعلیم وتربیت یا قسمت عملی فلسفه را تشکیل می دهد . فلسفه تعلیم وتربیت را می توان رشتهای مستقل فرض نمود که درآن اساس تعلیم وتربیت، رابطه تعلیم وتربیت با دیگر رشته های معرفتانسانی، روش های تربیتی ونحوه برخورد با مسایل ومشکلات تربیتی مورد بحث واقع می شوند.

یادگیری تلفیقی، مکاتب فلسفی