عملکرد عاطفی خانواده و کاهش خشونت در خانواده

هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی خشونت علیه زنان بر اساس باورهای غیرمنطقی مردان با نقش واسطه ای عملکرد عاطفیخانواده در زوجین جوان است. این مطالعه توصیفی رابطه ای بر روی 384 نفر از زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر قم در سال 1395 که به صورت دردسترس انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه خشونت علیه زنانحاج یحیی (1999)، باورهای غیر منطقی جونز (1987) و پرسشنامه سنجش خانواده مک مستر (اپشتاین و همکاران، 1983) بود. برای تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه مثبت و مستقیمی بین باورهای غیر منطقی مردان (p=0/000, r=0/67) و رابطه منفی و غیر مستقیمی بین همراهی عاطفی (p=0/000, r=0/61) و آمیزش عاطفی (p=0/000, r=0/59) با خشونت علیه زنان وجود دارد. با توجه به نتایج می توان نتیجهگرفت که همراهی عاطفی و آمیزش عاطفی در رابطه بین باورهای غیرمنطقی مردان و خشونت علیه زنان نقش واسطه ای دارند. همچنین نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون نشان داد که باورهای غیرمنطقی مردان، همراهی عاطفی و آمیزش عاطفی مشترکا می توانند 55 درصد از واریانس خشونت علیه زنان را تبیین کنند (P<0/001). بنابراین می توان نتیجه گرفت که باورهای غیر منطقی مردان و عملکرد خانواده نقش کلیدی در خشونت علیه زنان دارد، لذا درمان (خانواده درمانی و زوج درمانی) با در نظر گرفتن این عوامل می تواند در حل مشکلات ازدواج موثر باشد.

Keywords:

خشونت علیه زنان , باورهای غیر منطقی , عملکرد عاطفی خانواده