الهه نقوی - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
محمدمهدی پورغلامی - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
محسن محمدی کردیانی - دکتری زبان و ادبیات فارسی- دانشگاه حکیم سبزواری

در ادبیات به خصوص ادبیات کلاسیک، یکی از پدیده های که از دیرباز تاکنون در مورد آن بسیار بحث شده است، مسیله ی شخصیت است. آنچه مورد اهمیت است. این نکته است که شخصیت زنان در کنار مردان دچار فراز و فرودهایی شده است ولی روحیه ی مرد سالارنه ای که بر جوامع حاکم بوده است، این نکته را نمی پذیرد تا زن آزادانه در اجتماع جولان دهد؛ ولی در دو دهه ی اخیر به سبب تحولات گوناگونی که در اجتماع رخ داده است و بالا رفتن سطح آگاهی زنان با دیدی متفاوت به شخصیت و جایگاه زن می نگرند و نویسندگان زن نیز با توجه به همین تحول، میدان فراخ تری برای نوشتن یافته اند تا بتوانند مسایل و مشکلات زنان را به گوش همگان برسانند. در این پژوهش، اساس کار بر مجموعه ی فرار از آلیس مونرو و مجموعه ی سک کتاب از زویا پیرزاد است که نشان داده ایم در این داستان ها، قهرمان داستان از میان خود زنان انتخاب شده است. در این گونه آثار تلاش براین است که هویت زن به نمایش گذاشته شود و تصویری واقعی از احساسات و تجربیات زینان به تصویر کشیده شود. آلیس مونرو و زویا پیرزاد، از جنس مونت، به عنوان شخصیت اصلی داستان هایشان بهره جسته اند اما با این تفاوت که جنس مونت به کاررفته در داستان های پیرزاد را تنها زنان تشکیل می دهند اما در داستان های مونرو، در مجموع فرار دختران جوان و نوجوان شخصیت های اصلی را تشکیل می دهند. شخصیت های داستان های زویا پیرزاد و آلیس مونرو به خصوص در مجموعه فرار، به نوعی برگرفته از شخصیت و زندگی خودشان است.

شخصیت داستان کوتاه، زویا پیرزاد، آلیس مونرو، زن