رابطه بازارگرایی داخلی، سیستم های کاری کارمند محور و رضایت شغلی با توجه به جذابیت در کار در مرکز آموزشی- درمانی

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 620

This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MSHS-3-2_004

تاریخ نمایه سازی: 23 آبان 1397

Abstract:

زمینه و هدف: بازاریابی داخلی با برطرف کردن نیازهای مشتریان داخلی، انگیزه آنان را ارتقاء می دهد. سیستمهای کاری کارمند محور می تواند تواناییها و انگیزه نیروی کار را در جهت اینکه سازمان عملکرد بهتری را ارایه دهد، بهبود بخشد . هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بازارگرایی داخلی و سیستمهای کاری کارمند محور بر رضایت شغلی با توجه به متغیر جذابیت در کار می باشد.روش پژوهش: تحقیق حاضر کاربردی از نوع مطالعات مقطعی همبستگی بود که در سال 1396 در بیمارستان شهید صدوقی یزد انجام شد. تعداد 384 نفر از کارکنان بیمارستان مذکور در این مطالعه شرکت داشتند. روش نمونه گیری احتمالی از نوع طبقهای و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه همحقق ساخته بود. داده ها به کمک آزمونهای آماری t مستقل، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی با استفاده از نرم افزار SPSS 20 در حالت تک متغیره تحلیل گردید. سپس از طریق تحلیل عاملی تاییدی و روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Lisrel 8 نسبت به تایید روابط بین متغیرها و عوامل و بررسی فرضیات مطالعه پرداخته شد.یافته ها: نتایج نشان داد روابط معنیدار بین بازارگرایی داخلی با رضایت شغلی و همچنین سیستمهای کاری کارمند محور با رضایت شغلی وجود دارد. جذابیت در کار و تلاش نقش تعدیل کننده بر رابطه بین سیستمهای کاری کارمند محور و رضایت شغلی دارد. روابط بین متغیرها بر حسب نوع شغل افراد تفاوت معنی داری را نشان داده است.نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه به نظر می رسد با فراهم کردن سیستمهای کاری کارمند محور از قبیل گردش شغل و استقلال شغل در سازمان می توان جذابیت در کار را افزایش داد. همچنین با ایجاد جذابیت در کار که با روحیات فرد در ارتباط است، می توان رضایت شغلی را ارتقا داد. بازاریابی داخلی و رضایت شغلی نیز نقش مهمی در موفقیت محیط کاری و رسیدن به اهداف آن دارند.

Keywords:

Authors

میترا کریمی نیری

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد، یزد، ایران

شهناز نایب زاده

دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد، یزد، ایران

محمدرضا دهقانی اشکذری

مربی، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد، یزد، ایران