اکبر ایازی وانانی - معاون امور فرهنگی کمیته امداد امام خمینی(ره) استان چهارمحال وبختیاری
حمید احمدی - پژوهشگر شرکت آموزشی وپژوهشی دانش گستر میرقاید

پژوهش حاضر با موضوع رابطه اخلاق و سیاست با تاکید بر اندیشه های ابن مسکویه با طرح این سوال که اخلاق و سیاست چه رابطه ای با هم دارند و دیدگاه اسلام و اندیشمندان اسلامی از جمله (ابن مسکویه) در مورد رابطه سیاست با اخلاق چیست این فرضیه ها را به محک آزمون گذاشته است: روش یافته های این پژوهش نظری و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و با توجه به روش هرمنوتیک مولف محور مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته شد. سیاست در اسلام بر پایه فضایل و مکارم اخلاق و ارزش های اسلامی و انسانی استوار است. اغلب فیلسوفان جهان اسلام نیز بر پیوند اخلاق و سیاست تاکید داشته اند و عنوان می نمودند که دین اسلام مشتمل بر اصول اخلاقی است که به منظور رشد انسانیت می باشد و روشن است که در اسلام، اخلاق متکی به خدای یکتا و دین و در ارتباط نزدیکی با آنها مطرح گردیده است. در واقع حکومت و سیاست در اسلام، حاملان اخلاق و متعهد به آن هستند. سیاست اسلام سیاست خاصی است و با سیاست های منفور جهان هیچگونه قابل قیاس نمی باشد. در نظام سیاسی اسلام، اخلاق نه تنها از سیاست جدا نیست، بلکه سیاست اسلامی بر فلسفه اخلاق استوار است. در مکتب اسلام، سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه قدرت وسیله ای است برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد، هدف خدمت به مردم و آشنا ساختن آنها با فضایل و کمالات انسانی است. قرن های سوم و چهارم هجری در تاریخ اندیشه اسلامی اهمیت فراوانی دارد. اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ اسلامی، از جمله ابوعلی سینا، فارابی، ابوعلی مسکویه و ابن عامری همه در این مقطع تاریخی زیسته اند و در حقیقت این دوران اوج شکوفایی فلسفه سیاسی در اسلام است. در ادامه آنچه ارایه می شود تاملی در فلسفه سیاسی معلم ثالث ابوعلی مسکویه، است که از جهات مختلف اهمیت دارد. اوضاع سیاسی نیز در دوران وی بحرانی ترین مقطع تاریخ اسلام است.

اخلاق، سیاست، اندیشه، ابن مسکویه