اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر بهوشیاری بر تجربه درد، پریشانی و کیفیت زندگی کودکان مبتلا به سرطان

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 445

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

CEPRA01_012

تاریخ نمایه سازی: 21 بهمن 1397

Abstract:

در این مطالعه به بررسی اثربخشی مداخله هنردرمانی مبتنی بر بهوشیاری بر کاهش تجربه درد، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی شش کودک مبتلا به سرطان 6 تا 12 ساله مقیم بیمارستان محک، پرداخته شد. این پژوهش یک مطالعه تک آزمودنی با طرح A-B و مرحله پیگیری یک ماهه می باشد. با استفاده از منابع موجود بسته هنردرمانی مبتنی بر بهوشیاری ویژه کودکان تدوین شد و روایی صوری آن توسط سه متخصص بررسی و تایید گشت. این بسته شامل 10 جلسه مداخله، بصورت یک روز در میان به مدت 1 الی 1:30 ساعت بود. شدت درد، پریشانی و کیفیت زندگی موقعیتی کودکان، توسط پرسشنامه های خود-گزارش دهی اوچر، دماسنج پریشانی و کیفیت زندگی قیاسی-دیداری عملکرد کنونی در طب اطفال، اندازه گیری شد. داده ها در 16 مرحله جمع آوری شدند (3 مرحله در خط پایه یک هفته قبل از مداخله، 10 مرحله پس از هر جلسه مداخله و 3 مرحله در پیگیری). داده های این پژوهش به صورت تحلیل دیداری ترازعملکرد، روند و تغییرپذیری نقاط داده ها و همچنین بررسی اندازه اثر از طریق دو روش، میانگین کاهش از خط پایه و درصدداده های غیرهمپوش ، موردارزیابی قرارگرفت. نتایج حاکی از اثربخشی مداخله هنردرمانی مبتنی بر بهوشیاری بر کاهش شدت درد 4 نفر از 6 نفر، کاهش پریشانی 4 نفر از 6 نفر و بهبود سطح کیفیت زندگی موقعیتی 5 نفر از 6 نفر بود. این نتایج تا مرحله پیگیری ادامه داشت. می توان تبیین کرد که خلق آثارهنری به بیان احساسات بصورت غیرکلامی، کاهش استرس و بدست آوردن کنترل کمک می کند. درعین حال بهوشیاری به افکار، حواس بدنی، هیجانات و رفتار، می تواند موجب توسعه خود-تنظیمی، مهارت های مقابله ای و پذیرش در برابربیماری گردد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مداخله هنردرمانی مبتنی بر بهوشیاری ویژه کودکان، می تواند بر بهبود تجربه درد، پریشانی و کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان اثربخش باشد.

Authors

سارا جوادیان

دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه روان شناسی بالینی و سلامت، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

فریبا زرانی

گروه روان شناسی بالینی و سلامت، دانشگاه شهید بهشتی، تهران،ایران

جلیل فتح آبادی

گروه روان شناسی تربیتی و تحولی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

کوروش گودرزی پور

پژوهشکده سلامت کودکان، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران