ضرورت همکاری دولت افغانستان در تحقق توسعه پایدار روستایی در سیستان ایران
عنوان مقاله: ضرورت همکاری دولت افغانستان در تحقق توسعه پایدار روستایی در سیستان ایران
شناسه ملی مقاله: ICIWG04_156
منتشر شده در چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام در سال 1389
شناسه ملی مقاله: ICIWG04_156
منتشر شده در چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام در سال 1389
مشخصات نویسندگان مقاله:
عبدالرضا رحمانی فضلی - دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین، تهران
صادق اصغری لفمجانی - دانشجوی دکتری جغرافیا، دانشگاه شهید بهشتی،دانشکده علوم زمین، تهران
خلاصه مقاله:
عبدالرضا رحمانی فضلی - دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین، تهران
صادق اصغری لفمجانی - دانشجوی دکتری جغرافیا، دانشگاه شهید بهشتی،دانشکده علوم زمین، تهران
رود هیرمند از ارتفاعات واقع در بخش های نیمه مرکزی و جنوبی افغانستان سرچشمه می گیرد و با نزولات جوی حدود 130 هزار کیلومتر مربع تغذیه می گردد . با عنایت به اینکه متوسط بارندگی سالانه سیستان، بسیار ناچیز و بر پایه مطالعات زمین شناسی متعدد نیز، این ناحیه دارای محدودیت های شدیدی در تشکیل سفره های آب زیر زمینی می باشد، جریان آب هیرمند به عنوان تنها منبع تأمین آب سیستان و در حقیقت شاهرگ حیاتی این ناحیه محسوب می ر گردد این اساس، پایداری یا ناپایداری روسهتای سیستان نه تنها به عوامل و نیروهای درونی آن بستگی دارد، بلکه تابعی ازعوامل و نیروهای بیرونی نیز می باشد که نقش عوامل طبیعی یا فعالیت های انسانی مؤثر بر میزان جریان آب ورودی هیرمند، بارزتر از هر عامل دیگری است. در این مقاله سعی شده است تا به سؤالات اساسی زیر پاسخ داده شود : 1-آیا در دهه های اخیر، میزان سالانه آب ورودی هیرمند به سیستان با مقادیر بارش سالانه در بخش های علیای حوضه آبخیز هیرمند( در افغانستان ) هماهنگی داشته است؟ 2- فقدان همکاری دولت افغانستان در تأمین آب مورد نیاز سیستان، چه اثراتی بر فعالیت های معیشتی ساکنان روستاهای آن خواهد داشتا؟ی ن مقاله ضمن ارائه نتایج تحلیل های آماری بر روابط بین مقادیر بارش سالانه ( مربوط به ایستگاه بارانسنجی واقع در بخش علیای حوضه آبخیز هیرمند در افغانستان ) و مقادیر سالانه آب ورودی هیرمند به ایران (مربوط به ایستگا ه آبسنجی واقع در مرز ایران و افغانستان )، نتایج مطالعات تطبیقی اثرات کاهش آب هیرمند بر فعالیت های معیشتی روستاهای سیستان را نیز تبیین خواهد نمود . این تحقیق، به روش اسنادی و پیمایش و با استفاده از تکنیک مصاحبه ، از پاییز 1386 تا تابستان 1387 در 101 روستا از 808 روستای سیستان اجرا گردید که در طی آن از 260 تن از اعضای شورای اسلامی روستاها یا خبرگان محلی پرسشگری به عمل آمده است. نتایج تحلیل های آماری بر روابط بین مقادیر بارش و آب ورودی هیرمند، روند کاهشی جریان آب هیرمند در دوره هایی است که در طی هم ان سال ها، مقادیر بارش سالانه در بخش های علیای هیرمند در افغانستان دارای روندی افزایشی بوده است . بنابراین حاکمیت روند کاهشی جریان آب هیرمند در بخش عمده محدوده زمانی مورد مطالعه، گواه روشنی است که نشان می دهد، این کاهش به دلایل طبیعی و بر اثر کاهش نزولات جوی نبوده، بلکه با اقدامات انجام شده در جهت انحراف جریان آب هیرمند به مسیرهای دیگر یا افزایش مهار و بهره برداری بیشتر آب در بخش های علیای حوضه آبخیز هیرمند در خاک افغانستان ارتباط دارد . بر این اساس، دولت افغانستان بدون توجه به پیامدهای اقدامات خویش در سیستان ایران در جهت کاهش تدریجی جریان آب وردی هیرمند گام بر می دارد. از طرف دیگر، نتایج بررسی های میدانی پژوهش در 101 روستای مورد مطالعه حاکی از آن است که با کاهش یا توقف جریان آب هیرمند در سال های کم آبی یا خشکسالی، ضمن استمرار بخشی از فعالیت های زارعی ، باغداری در تعداد محدودی از روستاهای واقع در سیستا ن( به دلیل وجود شرایط مطلوب دسترسی به آب زیر سطحی )، در سایر روستاهای این ناحیه، فعالیت های دامداری به شکل بسیار شدیدی کاهش یافته و فعالیت های زراعی و باغداری نیز به میزان 100 درصد از بین می رود . همچنین ف عالیت های صید و شکار نیز با خشک شدن تالاب ها در تمامی روستاهای وابسته به آنها متوقف می گردد. به هر حال، با توجه به یافته های توصیفی و تحلیلی پژوهش مشخص می شود که کاهش آب ورودی هیرمند، دارای اثرات منفی بر طیف گسترده ای از شاخص تأثیرات منفی، افزایش بسیار شدید ناپایداری روستاهای سیستان را در پی خواهد داشت.
کلمات کلیدی: هیرمند، محدودیت آب، ناپایداری، نواحی روستایی، سیستان
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/82899/