اندیشه تاسیس دولت مقتدر مرکزی پس از انقلاب مشروعیت (مطالعه موردی: اندیشه های ملک الشعرا بهار)
Publish place: political knowledge، Vol: 3، Issue: 6
Publish Year: 1386
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 437
This Paper With 29 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_POKN-3-6_007
تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397
Abstract:
محمدتقی بهار، مالک ملک سخن نامیده شده است. ادیبی گران مایه که در دوران معاصر، نماینده سترگ نظم قدیم بود. وی تنها یک ادیب و شاعر نبود بلکه افزون بر پژوهش های ادبی، کوشش های سیاسی و اجتماعی بسیاری نیز انجام داده است. دوران زندگانی پرفراز و نشیب وی در زمینه ای بود که با نام دوران گذار از سنت به تجدد شناخته شده است. ملک الشعرا نه به عنوان یک اندیشه ورز سیاسی، بلکه به منزله یک کوشش گر عرصه سیاست ا زنظریه ایجاد دولت مقتدر، حکومت مرکز گرای قدرتمند و دیکتاتوری غمخوار که مشت و عدالت را با همدیگر، همسو گردانیده باشد سخن به میان آورده و از ان هواداری کرده است. نویسنده پیجوی پاسخ به این پرسش است که چرا سخنوری چون ملک الشعرا که می بایست در نظم و نثر، غنودگی، لطف، مهر، حریر و عطر بیافریند. هنگامی که به سیاست می پردازد از مشت و مقتدای مقتدر، وحدت اهنین، نظم تمرکزگرا، و استقرار ثقل مرکزی سخن می گوید گرچه می توان از ناهمانندی بدیهی دو عرصه ادبیات و سیاست سخن گفت ولی نگاه ژرف تر نشان می دهد که هواداری وی از ایجاد دولت قوی شوکت، دستاورد یک زمینه مشروطیت بر می خاست، ذهن، زبن و قلم وی را متوجه اسطوره میهن پرستانه وطن می کرد. تلاش وی نه هواداری از فر و دودمانی ویژه ، بلکه پشتیبانی از پایانی ملت و ملیت ایرانی در پویایی اقلیمی و تمدنی ایران زمین بود.
Keywords:
Authors
محسن خلیلی
استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
عباس کشاورز شکری
استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد