بررسی افسانه اذان گو از مجموعه افسانه های آذربایجان اثر صمد بهرنگی با خوانش چند صدایی باختین
Publish place: The fifth national conference on modern research in the field of language and literature of Iran (With participatory culture approach)
Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 960
This Paper With 7 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MTCONF05_111
تاریخ نمایه سازی: 27 اردیبهشت 1398
Abstract:
رسیدن به درک و دریافتی دقیق تر از متن، از مهمترین اهداف نقد ادبی و نظریه های پیرامون ادبیاتاست. در میان نظریه های معاصر در حوزه نقد ادبی نظریه چندصدایی میخاییل باختین در زمره نظریاتی است که توجهزیادی به سوی خود جذب کرده است. چند صدایی به معنای توزیع مساوی صداها در یک متن است. چنان که تمامصداها حق حضور داشته باشند، بدون این که یکی بر دیگری مسلط باشد. باختین در ژانر رمان ظرفیتی برای میداندادن به صداهای مختلف می بیند که به اعتقاد او در سایر انواع ادبی یافت نمیشود. او معتقد است که داستایوسکیخالق رمان چند صدایی است چراکه کلام شخصیت هایش در کنار کلام مولف یا راوی قرار می گیرد. به این ترتیبشخصیت های داستان های داستایوفسکی در دنیای خودشان سوژه هایی دارای صدا هستند، نه ابژه هایی مسکوتخدمت ایدیولوژی نویسنده یا راوی. در مقابل، در رمانهای تکصدا مانند رمان های تولستوی، نویسنده به جایخواننده تصمیم می گیرد، همه چیز از پیش تعیین شده است، شخصیت ها ابژه شدهاند و عناصری ثابت در طراحینویسنده هستند. مطالعه حاضر افسانه ی اذان گو از مجموعه افسانه های آذزبایجان اثر صمد بهرنگی را با بهره گرفتن از همین دیدگاه چندصدایی باختین بررسی می کند. این پژوهش برآن است تا با بررسی صدای راوی و صدایقهرمان داستان دریابد این افسانه تا چه میزان به معیارهای چندصدایی باختینی نزدیک است. در انتها نیز در بخشنتیجه گیری بر اساس دلایل استقرایی از متن این افسانه ساختارهای فرهنگی موثر در بوجود آمدن این افسانهواکاوی می شوند.
Keywords:
Authors
جلال فرزانه دهکردی
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی، بخش زبان های خارجی، دانشگاه امام صادق (ع)
زهرا رحیمی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه تهران