فریبرز درتاج - استاد دانشگاه علامه طباطبائی
هانیه یاوری - دانشجوی دکترا روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی
فرحناز قائمی - عضو هینت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان
مریم کریمی - کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا

تحولات علمی تغییراتی را در رویکردهای یادگیری ایجاد کردند. یافته های پزشکی مصادیقی را راجع به مغز انسان و درک بهتر درباره نحوه یادگیری انسان را فراهم میکند. این مطالعات موجب به وجود آمدن روش یادگیری جدیدی شده است. یادگیری مبتنی بر مغز یک رویکرد دانش آموز محور است که با اطمینان بیان میکند با به کارگیری این روش، یادگیری فرد موثرتر و پایدار خواهد بود. به عنوان یک رویکرد یادگیری، یادگیری مبتنی بر مغز بر ساختار و عملکرد مغز انسان استوار است. برای اجرای این روش در کلاس ضروری است معلمان در مورد مبانی یادگیری مبتنی بر مغز و احساسشان نسبت به آن اطلاعاتی داشته باشند. بررسی ادبیات تحقیق نشان میدهند که مطالعات کمی در مورد یادگیری مبتنی بر مغز صورت گرفته است. واقعیت علمی این است که با اطلاع از چگونگی عملکرد مغز و فرآیندهای ذهنی و شناختی مخاطبان خود میتوان ادعا کرد به عنوان یک معلم دیگران را کمک کنیم تا قابلیتها و ظرفیت های مغزی خود را برای فهم معنادار مباحث درسی به گونه ای موثر به کار گیرند. هدف از این مطالعه آگاهی دادن به معلمان است که بدانند با بهره گیری از این اصول و روش به طور قطعی باعث پیشرفت عملکرد آنها در کلاس میشود و فرآیند آموزش از حالت خشک و بیروح خود تبدیل به روشی دلنشین و سرشار از انرژی میشود. کیفیت یادگیری و همچنین میزان درک مطلب دانش آموزان را افزایش مییابد ، معلمان هم دچار فرسودگی شغلی نمیشوند. به طورکلی استفاده از روش یادگیری مبتنی بر مغز، کمک شایانی به افزایش بهره وری تدریس خواهد کرد.

آموزش پرورش، مغز محور، یادگیری